۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

بازخواست شیخ شجاع کروبی از هاشمی رفسنجانی: چرا به وظیفه نظارتی خود بر رهبری عمل نمی کنید؟

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

کروبی شیخ شجاع ایران زمین امروز ششم مهرماه بار دیگر نامه ای به هاشمی رفسنجانی نوشته است و او را به خاطر بی اعتنایی به  خواست های مردم و بی عملی در مجلس خبرگان مورد بازخواست قرار داده است. وی با توجه به گفته های فراوان رفسنجانی در باره ی برنامه ی غلط دولت نهم و پیش بینی آتشفشان خشم مردم از وی پرسیده که چرا در مجلس خبرگان هیچ صحبتی از این نابسامانی ها نشد. وی همچنین با اشاره به حیف و میل ثروت ایران تحت نام اصل 44 و خیمه انداختن سپاه پاسداران بر دارایی های ایران زمین از او می خواهد که به وظایف خود عمل کند و نگذارد مجلس خبرگان صرفا یک نهاد تبلیغاتی باشد.

اما مهترین نکته در این نامه نگاری پایداری آیت الله کروبی بر حقوق مردم است طوری که او حتی از رنجیده شدن هاشمی رفسنجانی نیز نمی هراسد و آشکارا او را نیز به نقد می کشد. مهدی کروبی نشان داده که با صداقت تمام انتقادات و اعتراضات مردم را با صدای بلند می گوید و مصلحتی بهتر از حقوق مردم نمی شناسد. تاریخ ایران این بزرگ مرد و پایداری اش را فراموش نخواهد کرد. همان طور که اگر رفسنجانی به ضرر مردم وارد معامله با کودتاچیان بشود مردم آن را نیز فراموش نخواهند کرد.

متن کامل نامه را در زیربخوانید

بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آيت الله هاشمی رفسنجانی
رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام
اين دومين نامه ای است که پس از شبه انتخابات رياست جمهوری اخير به شما می نويسم. نامه اول را پس ازآن به شما نوشتم که اخباری بسيار ناگوار و تکان دهنده از درون بازداشتگاهها به گوش من رسيد و بر خود ديدم که از شما بخواهم بنا بر جايگاه حقوقی خود به اين اتفاقات رسيدگی کنيد و نگذاريد در جمهوری اسلامی تعرض به جان و مال و ناموس مردم تبديل به امری معمول و عادی شود. متاسفانه اما آن نامه اثری در مسئولان نکرد و ديديد که بی توجهی و بی حرمتی به حقوق مردم، چه آتشی به خرمن اعتماد زد و چه آبرويی از نظام ما زايل کرد. البته صلاح مملکت خويش مسئولين دانند. با اين حال اگر آن نامه سرانجامی پيدا نکرد با خود گفتم که شايد رسيدگی به آن نامه از دايره اختيارات شما خارج بوده است. اکنون اما اين نامه دوم را از آن روی به شما می نويسم که ديدم اجلاسيه مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و آنچه در اين مجلس بايد مطرح می شد، مطرح نشد و آنچه بايد توسط اعضای آن مجلس مورد کنکاش قرار می گرفت، مورد کنکاش قرار نگرفت؛ و در يک کلام مجلس خبرگان که ممتاز ترين نهاد نظارتی در نظام جمهوری اسلامی بايد باشد به نهادی بی اثر تبديل شد؛ و ماحصل اين اجلاس صرفا چند سخنرانی و صدور بيانيه ای بود که بدون برگزاری اجلاس و جمع شدن اعضای محترم آن مجلس و زحمت بردن بسيار، هم می شد آن را انجام داد.

اينچنين بود که تصميم گرفتم اين نامه را به شما بنويسم و رشادت ها و دليری های حضرت امام خمينی و نيروهای انقلابی در عصر ستمشاهی را يادآوری کنم و تاکيدی که امام و شاگردان او همچون من و شما بر مقابله با ظلم و جور داشتيم را به خاطر شما بياورم، و توضيح دهم که فلسفه وجودی مجلس خبرگان رهبری و مسئوليت اعضای آن چه بود، تا بعد شما خود داوری کنيد که در شرايط خطير کنونی چه مسئوليتی بر عهده شما بوده و هست و شما تا چه حد جايگاه صندلی ای که بر آن تکيه زده ايد را حفظ کرده و به چه ميزان در جايگاه رياست مجلس خبرگان، حافظ انقلابی بوده ايد که اصلی ترين هدف آن مقابله با بی عدالتی وتضييع حقوق مردم بوده است.


جناب آقای هاشمی
امام خمينی در شرايطی سخت و خطير و در تاريکی استبداد پهلوی، برای دفاع از اسلام و آزادی مردم از استبداد و استعمار، پنجه در پنجه نظامی انداخت که مستظهر به حمايت خارجی و تا بن دندان مسلح بود و خون جوانان را به ارزانی در خيابانها می ريخت. شما که يکی از شاگردان امام و در رکاب ايشان بوديد می دانيد که اگر نبود اعتقادی الهی و عزمی راسخ، مقابله با قدرت مطلقه شاه و استبداد شاهنشاهی و آن فداکاری ها و جانفشانی ها ميسر نمی شد. حتما به خاطر داريد که در آن شرايط هولناک و در راه مبارزه با جور و استبداد، ابتدا تعداد همراهان همدل در صنف روحانيت بسيار کم بود. هنگامه خطر کردن بود و زمانه زندان و شکنجه و بگير و ببند و تبعيد و دربدری و آوارگی. نه احتمالی قوی به پيروزی بود و نه برنامه ای برای تقسيم غنايم.
ايمان و باور قلبی به اسلام و عدالت و مردم در دلهای ما حاکم بود و شوق قدم زدن در بيابان به قصد کعبه. آن رشادت ها و فداکاری ها به رهبری حضرت امام به انقلابی اسلامی و ضد استبدادی منجر شد که ما امروز وارثان آن هستيم و عدالت خواهی آن به مرزهای کشور نيز محدود نميشد و هدفی جهانی داشت از جمله در سرزمين فلسطين و قدس شريف.

جناب آقای هاشمی
من در مقام يکی از شاگردان مکتب امام خود را مديون ايشان و رهبری شجاعانه شان می دانم و با خود عهد کرده ام که تا پايان عمر در رکاب آن انديشه و حافظ آن ميراث گرانقدر اسلامی و ضد استبدادی باشم. چه باک که در اين مسير در نظام جمهوری اسلامی دفتر شخصی و دفتر حزبی مهدی کروبی را پلمپ کنند و روزنامه اش را توقيف و يارانش را نيز در بند سازند. چه باک که جريده هايی دهان دريده به اسم ايران و وطن، از زمين و کيهان بر من بتازند و بيت المال را خرج فحاشی خود کنند و از اين راه مواجب بگيرند و رسانه ملی را نيز تبديل به يک توپخانه حزبی و سياسی عليه اينجانب سازند و نماز مقدس جمعه را هم به مقاصد سياسی خود بيالايند و به مرکزی برای حمله به ياران امام راحل مبدل کنند. من اما تحمل تمام اين مصائب را برای خود شيرين ساخته ام با يادآوری آنکه چگونه طوفان های سهمگين و فراز ونشيب های دوران سخت پيش از انقلاب و پس از آن سپری شد و چگونه عزم و اراده بی نظير امام و پايداری همراهان پولادين قدم، قساوت و شقاوت ساواک و دژخيمان پهلوی را به لذت پيروزی خون بر شمشير و غلبه حق بر باطل مبدل ساخت. کام من چنان از آن پيروزی ها شيرين است که تلخی برخی مصائب گذرا اثری بر من نداشته و نخواهد داشت.
نيک می دانم که شما نيز در اين مسير در رکاب حضرت امام تمام آن مصائب و سختی ها را تجربه کرده ايد و برخلاف عده ای ديگر، می دانيد که نظام جمهوری اسلامی متکی بر سرمايه ای بسيار گرانبها و رشادت هايی بس فراوان است. شما سی سال در خدمت اين نظام بوده ايد و ميدانيد که اين نظام چه مصائب و مراحل پرخطری را در مبارزه با گروههای التقاطی و الحادی پشت سرگذاشته است و چه هزينه هايی برای اعتلای نظام اسلامی و برقراری حاکميت جمهور پرداخت شده است. وا اسفا اما که امروز دستاورد ما از آن همه رشادت و مقابله با استبداد و عدالتخواهی چيست و به کجا رسيده ايم؟ می بينم که اجلاس خبرگان برگزار می شود و شما نه سخنی در انتقاد از شرايط حاکم بر کشور بر زبان می آوريد و نه انتقادی را بنا به وظيفه خود منتقل می کنيد و از همه عجيب تر در اختتاميه مجلسی بدين اهميت در زمانه ای بدين حد خطير غايب می شويد. از خود می پرسم آيا اين همان اکبر هاشمی است با همان روحيه ای که قبل و بعد از انقلاب در او سراغ داشتيم؟ به ياد می آورم که شما .......چگونه با رشادت در حضور امام نيز هر گاه که مطلبی را لازم می ديديد هرچند که برخلاف نظر امام بود بر زبان می آورديد. به ياد دارم جلسه ای را که در حضور حضرت امام بوديم و ايشان وصيتنامه خود را به ما ابلاغ کردند و نظر خواستند و همه سخن در تاييد گفتند اما شما نکته ای را که داشتيد در خود فرونبرديد و بر زبان آورديد و امام نيز با بزرگواری سخن شما را پذيرفتند و بدان عمل کردند.

جناب آقای هاشمی
شما با رای مردم و نمايندگان آنها در مجلس خبرگان در راس نهادی قرار گرفته ايد که حساس ترين و پراهميت ترين نهاد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران است. نهادی که مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی عهده دار معماری و نظارت بر راس هرم قدرت در ساختار حکومتی ايران است و مسئول انتخاب و تعيين رهبری و نظارت برعملکرد آن و سازمانهای تابعه اش. اين حقوق و اختيارات را نيز هيچ فردی به آن مجلس نداده است که بخواهد از آن مجلس پس بگيرد و وديعه ای نيست که هر وقت پسنديدند از آن مجلس بستانند. حق آن مجلس در انتخاب و نظارت و مراقبت بر رهبری برآمده از قانون اساسی است و مستظهر به رای ملت ايران. اين مجلس از چنان جايگاهی برخوردار است که هيچ نهادی حق قانونگذاری در خصوص آن را نيز ندارد و اعضای اين مجلس خود حق تعيين شرايط کاری و نظارتی برای خود را دارند.
اجلاس خبرگانی با چنين جايگاهی منحصر به فرد، در شرايط خطير کنونی برگزار شد و پرسش من از شما به عنوان رئيس اين مجلس است که آيا اين مجلس بر اساس وظيفه خود در اين اجلاس عمل کرده است؟ آيا آن نطق های پيش از دستور و آن گزارش و بيانيه ای که صادر شد به واقع پاسخگوی پرسش ها و ابهامات جامعه امروز ايران بود؟ اگر جناب آيت الله دستغيب با آن سوابق درخشان و پايگاه عميق مردمی که دارند نيز در آن مجلس سخنی را از سر دلسوزی گفتند چنان با ايشان برخورد شد و از ضرورت طرد و حذف و تنبيه ايشان سخن به ميان آمد که گويی در آن مجلس جز به تمجيد و تجليل نبايد سخن گفت و هيچ خبره ای حق انتقاد از شرايط کشور را ندارد و دهان آن خبره ای که از هفت خوان شورای نگهبان گذشته و توانسته به مجلس خبرگان راه يابد را بايد با خاک پر کرد تا مبادا جز به مداحی و تجليل از شرايط موجود سخنی بگويد! به راستی که ما به کجا می رويم؟ و اگر قرار بر اين بود و هدف مقدس همه ما در مبارزه با استبداد و استعمار رسيدن به چنين نقطه ای بود چه احتياجی بود به مجلس خبرگان؟ اگر قرار بر اين است که در مجلس خبرگان هيچ خبره ای جز به تاييد سخن نگويد آيا بهتر آن نيست که اجلاس سالانه ای هم برگزار نکند؟ به راستی ديگر چه احتياجی است به هزينه کردن از بيت المال و داشتن ساختمان و دفتر و کارمند واين همه هزينه کردن. آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟
اجلاسيه مجلس خبرگان برگزار شد و توقع آن بود که نمايندگان مردم در اين مجلس نگاهی موشکافانه به آنچه روز انتخابات ۲۲ خرداد رخ داد و حوادث و بحران های قبل و پس از آن داشته باشند. گمان اما نمی کردم که در اين اجلاس، خبرگان ملت، بحران مبتلا به کشور را "فتنه" بخوانند و چنين به اميد پاک کردن صورت مساله ، سر خويش را به زير برف کنند. به راستی جنابعالی که قبل از انتخابات "آتشفشان" خشم مردم را روشن ديده و آن را اعلام عمومی کرده بوديد چگونه تاييد فرموديد که تصاعد اين آتشفشان را امواج فتنه بخوانند و چنين بی دغدغه از کنار شرايط خطير مترتب بر کشور بگذرند؟
در عجبم که با قانون اساسی، اين ميراث گرانبهای امام و خونبهای شهيدان و ثمره تلاش و پايمردی رهروان انقلاب، و با يکی از اصلی ترين پايه های آن که همانا مجلس خبرگان رهبری است چه رفتاری می شود! و عظمت اين مجلس و جايگاهی که می تواند در حفظ و سلامت نظام جمهوری اسلامی و احقاق حقوق مردم داشته باشد، چه سرنوشتی پيدا کرده است!

رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
امام اگر اين مجلس را مايه تقويت رهبری می دانستند منظورشان نه فقط قدردانی و تاييد محسنات که نقد ايرادها از طريق اعمال و انجام وظيفه نظارتی نيز بود. متاسفانه اما جايگاه اين مجلس در سالهای گذشته بدانجا رسيد که نمايندگان ادوار آن همچون آيات عظام رحمت الله عليهم احسان بخش و جمی و عبايی خراسانی و خلخالی و آيت الله عباسی فر را قلع و قمع کردند و تيغ نظارت استصوابی بر گردن آنها نهادند و کسی هم دم بر نياورد که اين چه بلايی است که بر سر خبرگان ملت اين نظام می آورند و مگر آنها چه گناهی کرده بودند که مستحق حذف قرار گرفتند. نتيجه آن سکوت ها است که امروز عده ای به خود جرات می دهند به محض شنيدن صدايی ناخوشايند از يک نماينده، فرياد اخراج و حذف او را سر دهند. غافل از آنکه چنين اختناق و سختگيری هايی آن هم در حق يک نماينده مجلس خبرگان با هيچ عقل سليمی قابل توجيه نيست. چگونه می توان برای مردم توجيه کرد خفه کردن و بستن دهان يک نماينده مجلس خبرگان را که وظيفه ای سنگين برعهده او گذاشته شده است صرفا بدان دليل که حرفی ناخوشايند عده ای زده است؟ اين دم خروس چيزی نيست که بتوان به راحتی از عهده پنهان کردنش برآمد؟ و بايد که مقام رهبری خود وارد عمل شوند و در برابر اين بی حرمتی ها در حق يک نماينده مجلس خبرگان بايستند و ممانعت به عمل آورند. و به راستی آيا مجلسی با اين ترکيب که تحقير عضو آن نيز چنين رايج و ممکن است چگونه می تواند در هنگامه ای سخت و در روز مبادا، تصميمی شايسته و بايسته برای کشور و ملت بگيرد؟

جناب آقای هاشمی
پاسخ شما چيست به مردمی که از وظايف مجلس تحت رياست شما در شرايطی چنين خطير پرسش می کنند؟ آيا اگر مجلس خبرگان در اجلاس خود نگاهی گذرا به آنچه که در چهار سال گذشته بر اين مملکت رفته است می انداخت نمی توانست بسيار بهتر زمينه های پيدايش بحرانی که بر مملکت حاکم است - و شما البته فتنه اش خوانده ايد- را دريابد؟ شما در سخنرانی های قبل و بعد از انتخابات خود بارها به بحران های اقتصادی و به هم خوردن سند چشم انداز در کشور و انحراف از آن اشاره کرده ايد ولی آيا پرداختن به اين بحران ها نبايد جايی در مجلس خبرگان پيدا می کرد؟ آيا در وظيفه شما در مجلس خبرگان نيست که رسيدگی کنيد به آنچه که به نام خصوصی سازی و انجام اصل ۴۴ قانون اساسی انجام می شود و نهادهای تحت نظارت رهبری همچون سپاه و ستاد اجرای فرمان امام (که بنا به فرمانی که امام به بنده و آيت الله حسن صانعی دادند قرار بود حداکثر طی دو سال کليه اموال توقيفی اش يا رفع توقيف و يا با بررسی دقيق در صورت نامشروع بودن مصادره شود و اين ستاد به کار خود پايان دهد؛ ستادی که نوه گرامی حضرت امام نيز بارها گله کرده و درخواست داشته اند که در صورت تعطيل نکردن آن حداقل لفظ "امام" را از عنوان آن بردارند) سهام يک وزارتخانه دولتی را در نيمی از يک ساعت به نام خود می کنند و به نام خصوصی سازی حماسه ای ديگر در ادامه و تکميل حماسه انتخابات رياست جمهوری اخير می آفرينند؟ به راستی تا چه حد در اين اجلاس به سياست خارجی بدون طرح و برنامه ای که موجب وهن نظام ما در مجامع بين المللی شده است پرداخته شد؟ آيا مشکلات اجتماعی حاکم شده بر کشور و امنيتی کردن فضای سياسی جامعه و دانشگاه ها و مراکز مختلف کشور از هيچ اهميتی برای بررسی برخوردار نبود که اعضای آن مجلس توجهی بدان نکردند؟ به راستی تا چه حد در اين اجلاس به عملکرد برخی سازمانهای تحت نظارت رهبری که نظارت عاليه بر آنها بر عهده شما در مجلس خبرگان است رسيدگی شد؟ آيا مروری نکرديد برآنچه در رسانه به اصطلاح ملی ما می گذرد و افتی که مخاطبان اين رسانه پيدا کرده اند؟ آيا صحبتی در اين خصوص شد که چرا سه کانديدای به ظاهر ناکام شبه انتخابات اخير را در قوطی می کنند و ياران آنها را در سلول انفرادی می اندازند و آنها صرفا در گذر از سلول های انفرادی است که می توانند راهی به آن رسانه ملی آن هم برای پخش اعترافات پيدا کنند و با اين حال درهای اين رسانه اما به روی حاميان کانديدای پيروزخوانده و دادستان محترم کشور باز است که بيايند و سخنان خود را يکسويه عليه کانديداهای ديگر مطرح کنند و بروند؟ آيا شما بر اين نکات واقف نبوديد؟ واقف بوديد و اگر در اين اجلاس به آنها اشارتی نشد آيا اين بدان مفهوم نيست که روحيه عدالت خواهی و رشادت انقلابی از ميان ما رخت بربسته و زايل شده است؟ و امروز به راستی چه پاسخی داريد در برابر آنهايی که مدعی اند اين مجلس وظيفه نظارتی خود را فراموش کرده و به نهادی بی اثر و تبليغاتی مبدل شده است؟ آيا جای آن نبود که اعضای اين مجلس سه کانديدای معترض به نتيجه انتخابات را که همگی از سرمايه ها و خدمتگزاران اين نظام بوده اند فرا می خواند و سخن آنها را می شنيد و پس از آن مبادرت به صدور بيانيه خود می ورزيدند؟

جناب آقای هاشمی
بر خود می بينم که بخشی از تعبير حضرت امام در خصوص جايگاه مجلس خبرگان را برای شما و ديگران يادآور شوم که فرمودند:«اکنون شما ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسئوليتی را قبول فرموديد که در راس همه مسئوليت هاست، و آغاز به کاری کرديد که سرنوشت اسلام و ملت رنج ديده و شهيد داده و داغ ديده در گرو آن است. تاريخ و نسل های آينده درباره شما و ملت قضاوت خواهند کرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آرا و اعمال شما می باشند: والله من ورائهم مُحيط و رقيب. کوچکترين سهل انگاری و مسامحه و کوچکترين اعمال نظرهای شخصی و خدای
نخواسته تبعيت از هوای نفسانی که ممکن است اين عمل شريف را به انحراف کشاند بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد».
و به راستی چه نسبتی است ميان عملکرد کنونی اين مجلس با انچه امام در خصوص جايگاه آن مجلس بر زبان آورده اند و اختياری که قانون اساسی و تدوين کنندگان آن بنا به رای مردم به اين مجلس و نمايند گان آن اعطا کرده است؟ چه جای انکار است که مجلسی چنان مهم در زمانه ای چنين خطير به نهادی بی اثر مبدل شده است. و من مهدی کروبی امروز اين نامه را به شما نوشتم و از باب تذکر و يادآوری اين نکات را بازگو کردم تا به وجدان خويش در برابر امام راحل، انقلاب و مردم شريف ايران عمل کرده و نشان داده باشم که آنچه بر آن مجلس می رود نه به نفع نظام است و نه به نفع مردم و نه تضمين کننده جمهوريت و اسلاميتی که بيش از ۹۸ درصد مردم در فروردين ۱۳۵۸ به آن رای دادند.

والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
مهدی کروبی
ششم مهر ۱۳۸۸
کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

در پی بی لیاقتی مجلس خبرگان پیشنهاد تشکیل شورای فقیهان مستقل به سرپرستی آیت الله العظمی منتظری

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

مجلس خبرگان هفته ی گذشته به جای آن که علی خامنه ای را به سبب سوء مدیریت و بری شدن از عدالت استضیاح کند در بیانیه ای همچنان وی را مورد تایید قرار داد تا مردم ایران بدانند که انتخابی بودن نمایندگان و کلا انتخابات در ایران یک نمایش مسخره بیش نیست. حال که از روحانیون وابسته به زر و زور کاری بر نمی آید و حتی روحانی مستقل و حق گویی همچون آیت الله دستغیب مورد تهدید و بازخواست قرار می گیرد وقت آن است که روحانیون درجه اول ممکلت در برابر این فریبکاری دینی تصمیمی تاریخی بگیرند و با تشکیل شورایی فقاهتی با هدایت ها و احتمالا سرپرستی آیت الله العظمی منتظری و یا شورای مرکزی در برابر کودتای نظامی ولایت مطلقه قرار بگیرند و دینی که آن ها منادی آن هستند را از دست سوء استفاده کنندگان نجات دهند.

مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم می توانند زمینه های سازمانی این شورا را فراهم کنند و پیش نویس آن را به آیات عظام منتظری، اردبیلی، صانعی، بیات زنجانی و نماینده ی آیت الله سیستانی (و ...) ارائه دهند و هر چه سریعتر با ایجاد این نهاد  مستقل از هرز رفتن نیروهای مراجع جلوگیری کرده و جبهه ای واحد علیه فریبکاری دینی تشکیل دهند.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

نگوییم نمی شود: هر کس باید به گونه ای گوشه ی کار را بگیرد

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
وقتی صحبت از تحریم شرکت های تبلیغ کننده در صدا و سیما شد عده ای گفتند بی تاثیر است. ولی خلافش ثابت شد. وقتی صحبت از خاموشی سبز شد گروهی گفتند مسخره است ولی موثر بود و حتی کودتاچیان یک جوان سبز را به همین دلیل محاکمه کردند. وقتی صحبت از دیوار نویسی شد عده ای گفتند خطرناک است ولی مردم جان به لب آمده و آزادی خواه ایران هر روز بیشتر از قبل خیابان ها سبزتر می کنند و از کودتاچیان کاری بر نمی آید. و مهمتر از همه وقتی همه می گفتند که روز قدس بسیار مهم است و حتی شیخ شجاع کروبی یک ماه قبل گفته بود که مردم جوابتان را در روز قدس می دهند عده ای مردد بودند که آیا واقعا تلاش هایشان به ثمر خواهد نشست و مردم باز به میدان خواهند آمد یا نه. و شد آن چه همگان دیدند.

امروز کودتا با توجه به رسوایی های بین المللی اش ضعیف تر از همیشه است و جنبش سبز باید با نشاط تر از همیشه و امیدوار تر از همیشه راه بسپرد. مثلا وقتی خبر خرید سهام مخابرات از طرف سپاه کودتاچی رسید و عده ای پیش نهاد تحریم موبایل را می دهند باز عده ای آیه ی یاس نشدن می خوانند. حتی اگر تحریم کامل ممکن نباشد تحریم نسبی ممکن است و باید تا می شود به آخورهای اقتصادی کودتاچیان آسیب وارد آورد و از تقویت هر چه بیشترشان جلوگیری کرد. نگوییم نمی شود. در عوض گوشه ای از کار را بگیرم وبرای ساختن ایرانی بهتر امیدوارانه بکوشیم.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

اگر لاریجانی معذرت خواهی نکند خس و خاشاک دودمانش را به باد خواهد داد

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

جواد لاریجانی که تا قبل از مذاکرات پشت پرده اش با نیک براون انگلیسی  مرد شماره ی یک خاندان لاریجانی ها بود و بعد از آن تا مدت ها زندگی سیاسی اش در سایه بود اخیرا برای بی نصیب ماندن از غنایم کودتا درجه ی خباثت و فاحشگی سیاسی را به حدی رسانده که رییس جمهور نجیب و با اخلاق میرحسین موسوی را به مسعود رجوی تشبیه کرده است. به خاطر اتصال این خانواده به روحانیون قبل از همه مراجع و روحانیون باید تو دهنی محکمی به این ناسزاگو بزنند. اما تا جایی که مردم سبز ایران مربوط است اگر ایشان به صورت مشخص و بدون دو پهلو گویی از مردم ایران و رییس جمهور محبوب میرحسین موسوی معذرت خواهی نکند بداند که همان ها که عمله ی کودتا آن ها را خس و خاشاک نامید حتما دودمانش را به باد خواهند داد و او را یکی از منفورترین چهره های تاریخ معاصر خواهند کرد.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

نقاشی یک کودک سبز و معجزه ی کارهای کوچک اما بیشمار

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

این نقاشی را یک دختر شش ساله برای نشان دادن روز قدس کشیده است. باور کنیم که تاثیر این نقاشی در نشان دادن اصالت و ژرفای جنبش سبز با یک مقاله ی جدی در فلان سایت معروف برابری می کند اگر بیشتر نباشد. (روی عکس کلیک کنید تا آن را در اندازه ی بزرگ ببینید)

یکی از عادات فرهنگی بدی که به ما ایرانی ها تحمیل شده است این است که می خواهیم به تنهایی بارهای خیلی بزرگ را برداریم و اگر شدنی نبود آن وقت بیخیال همه چیز می شویم. بیاییم از فرصت جنبش سبز به بازتربیت خودمان بنشینیم و باور کنیم که کارهای کوچک همچون قطراتی وقتی جمع شود تبدیل به سیلی بنیان کن خواهند شد. چون ما بیشماریم کوچکترین کار ما نیز قدمی و نفسی قطار سبز جنبش را به پیش می برد.

پشتکار و ایمان آوردن به کارهای کوچک اما نتیجه بخش را تمرین کنیم وبه دیگران هم توصیه کنیم. مطمئن باشیم که کار ما تاثیر گذار است. نگذاریم کارهایمان را بی اهمیت جلوه دهند. اگر خاموشی سبز بی اثر بود یک یار سبز را به جرم طراحی آن زندانی نمی کردند. بگذارید یک مثال بزنم: اگر صد نفر فقط هر کدام یک مرگ بر دیکتاتور بنویسند و در مقابل 5 نفر هر کدام ده مرگ بر دیکتاتور بنویسند باز هم کار آن صد نفر هم به دلیل شمار و همه به خاطر گستردگی جغرافیایی اهمیت و برد بیشتری دارد.

هر کاری که نیروهای کودتاچی و استبدادگر را مشغول به خود کند و روح و روانش را خسته کند و بیشماری ما را به آن ها گوشزد کند کاری موثر و بزرگ است هرچند بزرگ دیده نشود. انتشار یک عکس، نوشتن یک شعار، سبز کردن تابلوها، و ... همه کارهایی هستند که حضور سبز ما را به کودتاچیان نشان می دهد. این وبلاگ ( دیوار نویسی ) راهنمایی خوبی برای چگونه فعالیت کردن می دهد.

منبع نقاشی
کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

ما از راه سبز امید منحرف نمی شویم: حق مسلم ما آزادی ما و میهن ماست

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
1. اعلام تاسیسات جدید غنی سازی هنگامی که کشورهای جهان و کشورهای گروه بیست دور هم جمعند به نظر می رسد از سر ناچاری باشد و نه از سر تدبیر. گمانه این است که افشاگری هفته قبل مجاهدین خلق و نیز احتمال آگاهی آمریکا از وجود چنین محلی باعث شده که جمهوری اسلامی آن را رسما و مثلا داوطلبانه اعلام کند. اینجا

2. دلیل این اعلام هرچه باشد موضع مردم ایران مشخص است. ما مردمی صلح دوست هستیم و خواهان زندگی همراه با عدالت و آزادی در کنار دیگر مردم جهانیم. همان قدر به بی عدالتی در نظام جهانی معترضیم که استبداد و شیادی دینی در داخل ایران عزیزمان را بر نمی تابیم. اما ساختن ایران را مقدم بر هر چیزی می دانیم.

3. ما حاضر نیستیم دنیا ما را به خاطر ماجراجویی های غیر وطن دوستانه و ارتجاعی کودتاچیان تنبیه کند و نیز نمی خواهیم دنیا با کودتاچیان معامله کند. قدم اول برای مبارزه با استبداد دینی و ماجراجویی های حکومت ایران منزوی کردن سیاسی و به رسمیت نشناختن کودتاچیان به عنوان نمایندگان ایران است. ایرانیان به دست آوردهای علمی و فرهنگی خود می بالند و از آن دفاع نیز می کنند ولی قدرت پرستان امروز را لایق سکانداری ایران نمی دانند.

4. برای ایران و ا یرانی آن چه که امروز اولویت دارد برخورداری از آزادی و حقوق اولیه ی انسانی است که اگر این ها نباشد نه غنی سازی هسته ای بدرد می خورد و نه سفرهای فضایی. اتفاقا همین ها در دست مستبدان ستمگر و قدرت پرست به راحتی تبدیل به چماق های بزرگتری برای سرکوب و اختناق و ستمگری می شود، همان که ده ها در شوروی سابق اتفاق افتاد. ما استالینسم اسلامی نمی خواهیم.

5. پیش و بیش از هر چیز حق مسلم ما آزادی بیان و اندیشه و کار و دین و انتخاب است. ما قبل از اینکه مشتاق شکافتن دل اتم باشیم می خواهیم دل هموطنانمان از درد و ماتم خون نباشد و دل جوانانمان با تیرهای استبداد نشانه گرفته نشود. بنابراین کودتاچیان بدانند که راه ما راه سبز امید است و منحرف کردن جامعه و امنیتی و اضطراری کردن فضا ما را از پیگیری حقمان منصرف نخواهد کرد. و سیاستمداران دنیا نیز بدانند که اگر خواهان دنیایی بهتر هستند همراهی با راه سبز امید تنها گزینه است. مردم ایران معامله گران با کودتاچیان را دوست ایران و طرفداران صلح و مردمسالاری نخواهند شناخت.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

پیام اعترافات: اسلامی بر ایران حکومت می کند که تنها محل هدایتش زندان است

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

خیمه شب بازی مشمئز کننده اعترافات یک به یک زخم های چرکین دیگر استبداد دینی و نان به نرخ دین خوردن را نشان می دهد. کلاه های شرعی فراوان، انشاالله گربه است های بیشمار، فتواهای دخمه ای برای کشتار و شکنجه، اجتهادهای یک شبه برای رهبر شدن، و.... این رشته سر دراز دارد. و البته یکی دیگر از نتایج این شیادی دینی این است که دانشگاه هایش شده اند مراکز انحراف و زندان هایش شده اند محل های هدایت. آزاد اندیشی در این حکومت نه در آزادی که در اسارت سلول انفرادی بدست می آید. جای هیچ تعجبی نیست که کودتاچیان هر روز ایران را بیشتر از پیش شبیه زندان می کنند و تمام راه های ارتباطی مردم را با جهان خارج می بندند آخر دینی که اینان منادی آنند تنها در بی خبری و جهالت و سیاهی سلول های تاریک اسارت به دست می آید و نه در آزادی و آزاد اندیشی و تضارب آرا و انتخاب بهترین.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس


۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

خانم برومند! خبر دارید "اسمشو نبر" به مدرسه موش ها حمله کرده است؟

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

سلام خانم برومند! خوبید؟ خواستم ببینم خبر دارید که گربه های حرامی (نه گربه های ایرانی) به سرکردگی "اسمشو نبر" به شهر و مدرسه ی موش ها حمله کرده اند و چند خاطر و خاطره ی نازنین را کشته اند که هنوز ندای فریادشان در گوش فلک می پیچد؟ خبردارید که حرامیان نامرد حتی با موش ها زندانی و بی پناه شهر خاطراتمان کارهای زشت هم کرده اند؟ راستی حال نارنجی چطور است؟ همان که اداهایش دختران نازک نارنجی را به وجد می آورد؟ خبردارید که حالا حتی نارنجی هم دیگر سبز شده است و با "اسمشو نبر" می جنگد؟ خانم برومند! خبر دارید کپل بیچاره سه ماه است در حبس انفرادیست و هیچ کس به او گردو نمی دهد و مجبورش کرده اند بگوید که مارمولک است؟

خانم برومند! خبردارید که گوش دراز به جرم این که  نقشه های "اسمشو نبر" را از پشت دیوار شنیده بود و آن ها را لو داده بود سه ماه است از گوش ها آویزانش کرده اند که بیاید مصاحبه کند. اما او گفته است که فقط حرف هایی که شنیده را می گوید و نمی تواند حرف های دروغ بگوید.

می دانید سرمایی را عمدا در سلولی سرد نگه می دارند و به او پتو هم نمی دهند؟ خبر دارید خوش خواب را بیخوابی می دهند و عینک عینکی را گرفته اند و همه را آورده اند برنامه ی  خردسالان که بگویند هوا خیلی گرم است و وضع خواب و خوراک خوب است و احتیاجی هم اصلا به عینک ندارند؟

اصلا می دانید چرا اینطوری شد؟ چند وقت بود که معلم های دروغی و دروغ گو آمده بودند مدرسه ی موش ها. این ها اصلا معلم نبودند. آدم های "اسمشو نبر" بودند که خودشان را با کلاه برداری و مدرک های تقلبی معلم جا زده بودند! باورت می شود؟ می گفتند موشند ولی هم چنگال داشتند و و هم پنگال. اولش بعضی ها باورشان شده بود ولی بعد همه دروغ ها و چنگال هایشان را دیدند. و همه خواستند که معلم واقعی داشته باشند. معلم هم با وجودی که بازنشسته شده بود به خاطر نجات مدرسه آمد. ولی حرامی ها شبانه به مدرسه حمله کردند و بعضی ها را کشتند و بعضی ها را مجروح کردند. بعد از آن هم تمام خیابان ها پر شد از حرامی و زندان ها پر شد از شاگرد بچه ها. هر روز آن ها را داخل اتاقی می بردند که چند گربه وحشتاک داشت. می گفتند همه باید بگویند که همان معلم متقلب را می خواهند.

خانم برومند خبرها خیلی زیاد است. خیلی ها گمنامند و از آن ها بی خبرم ولی از آن هایی که می شناسی می گویند دم باریک و دم دراز را هم هر روز می زنند. می گویند می خواهند له اشان کنند. حتی شنیده ام چند بار می خواسته اند آشپز باشی شجاع را هم دستگیر کنند. آخر آشپز باشی شجاع هم با آن کلاه سفید قشنگش و پیش بند سبزی که تازگی ها می پوشد مثل آقا معلم علیه حرامی ها ایستاده. آن ها می خواهند نگذارند مدرسه به دست دزدها و متقلب ها و دروغگو ها نابود شود. آن ها خیلی دلشان به حال نارنجی و کپل و سرمایی می سوزد. آن ها دلشان برای همه می سوزد.

راستی یاد آوری کنم که بعضی از این خبرها را از محمد نوری زاد، بعضی ها را از استاد فقید مشکاتیان، و بعضی هایش را از استاد سبز هنر شجریان و بعضی های دیگر را از مخملباف و فرمان آرا و ... گرفتم.

کوتاه آن که: خانم برومند! لطفا با حرامیان همکار نشو و همچنان در صفحه ی تاریخ و خاطراتمان "برومنـــــد" بمان.

کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

این چهار فیلم را مردم جهان، روزنامه نگاران، تصمیم گیران امور خارجه دولت ها و کودتا گران ببینند

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
1. بعد از آن که رای مردم  با فرهنگ ایران توسط کودتاچیان در شبانگاه 22 خرداد به غارت رفت مردم متحیر اما نجیب ایران برای پس گرفتن رای خود راه اعتراض مدنی و مسالمت آمیز را برگزید و به صورت میلیونی به کلاهبرداری دینی و کودتای نظامی اعتراض کرد. اما چون خواسته ای جز باز پس گیری رایش نداشت برای جلوگیری از هر گونه خشونت و اغتشاش مهر بر دهان سبز خود زد و با نهایت آرامش تنها به دنبال رای خویش خیابان های تهران را به سبز کرد. (فیلم اول 25 خرداد)

2. علی خامنه ای رهبر و فرمانده ی کل قوای ایران یک هفته بعد در نماز جمعه با نهی مردم از راه پیمایی های قانونی خیابانی علنا فرمان تیر را صادر کرد. مردم اما از پای ننشستند و روز بعد به خیابان هایی که تبدیل به پادگان نظامی شده بود آمدند اما این بار دیگر ساکت نبودند (فیلم دوم: 31 خرداد) غافل از اینکه زر و زور از هیچ چیزی حتی کشتار مردم ابایی ندارند. اما آن ها هر چه بیشتر وحشی شدند «نــــدای» آزادی خواهی ایرانیان بیشتر به گوش جهان رسید و عزم مردم خون داده جزم تر شد.

3. یک ماه گذشت و در 26 تیرماه مردم  باز به خیابان ها آمدند و نماز جمعه  و خیابان های تهران را به تسخیر خود در آورند. این بار مردم با هوشیاری تمام و تسلیم نشدن در برابر شعارهای فرمایشی دولتی با افشا کردن حمایت روسی از کودتاچیان خون خود را به جای رهبر به ملت خود تقدیم کرد و از مرز بازپس گیری رای به خونخواهی هموطنان شهید شده ی خود و باز پس گیری ایران خود رسید و گوش تهران و جهان را با شعار استقلال آزادی جمهوری ایرانی آشنا کرد. (فیلم سوم)

4. صد روز از کودتا گذشت و کودتاچیان دولت ساختند و هم کاسه هایشان تاییدشان کردند و وانمود کردند که همه چیز تمام شده است. چه بسا دنیا هم کمی تا قسمتی باور کرد. اما قیام دلاوران سبز در روز 26 شهریور ماه به شهادت فیلم چهارم هم به رهبران و عمله ی کودتا و هم به جهانیان باید ثابت کرده باشد که جنبش سبز ایران تا باز پس گیری آب و خاک و تاریخ و پرچم  ایران عزیز از کودتاچیان متقلب از پای نخواهد نشست. فیلم چهارم را حتما ببینید.


















کسانی که «حرف حساب» را با فیدخوان می گیرند لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس

همراهی با ایران سبز بهترین راه برقراری صلح و امنیت در جهان است

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

1. غرب و دیگر کشورهای جهان اول و دوم  پس از انتخابات پر تقلب ایران در تردید به سر می برد که آیا با دولت نامشروع و غیر قانونی احمدی نژاد همکاری کنند یا خیر. مردم ایران می دانند که دولت ها به خاطر قراردادها و پروتکل های بین المللی می باید برخی ملاحظات را در نظر بگیرند اما هر گاه دولت ها بدون توجه به خواست اکثریت آزادی خواه و با فرهنگ ایران انتخاب کند تا پیش از سرنگونی دولت کودتا با کودتاچیان بیش از حداقل ها مراوده داشته باشد و خواست های سبز مردم را نادیده بگیرد آن گاه آشکارا به آرمان آزادی خواهی و حقوق بشر پشت پا زده اند و ایرانیان در هر جای دنیا آن ها را به مواخذه خواهند گرفت.

2. چنانچه این کشورها به دنبال التیام یافتن زخم های بعد از 11 سپتامبر هستند ایران سبز به عنوان مرکز تمدنی باستانی و توانایی هایی علمی و فرهنگی و نیز ذخیره ی بزرگ نیروی انسانی و مهمتر از همه تجربه ی صد ساله ی دمکراسی خواهی افزون بر تجربه های گرانبهایی که از قبل حکومت نالایق مذهبی بر ایران بدست آورده بهترین همراه غرب و دیگر کشورهای آزادی خواه در ساختن دنیایی بر اساس صلح و مدارا، بدور از تعصبات مذهبی و نژادی قومی و نیز احترام به عزت بشر است. ایران و ایرانی ِ سبز جز با تنگ نظری، استبداد، ترور و ظلم در سطح بین المللی و شکنجه، تجاوز، دروغ، فریبکاری، عوام فریبی و عدم احترام به آزادی و حقوق اساسی افراد در داخل با کسی و چیزی سر ستیز ندارد. ایران سبز دنیایی سبز و پر دوستی برای تمام جهانیان می خواهد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

پاسخ به نامه پر دروغ احمد توکلی: مردم شهید داده ی سبز این توهین تو را فراموش نخواهند کرد

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

توکلی امروز نامه ی سرگشاده و پر دروغی به رییس جمهور موسوی و سید محمد خاتمی نوشته و پاسخ نیز خواسته است. چون پاسخ به نامه ی او در شان هیچ کدام از این عزیزان نیست و متن نامه عملا به شعور و جنبش مردم ایران توهین و خیانت می کند برای روشن شدن ذهن ایشان نکاتی را می گویم.

توکلی:  آيا امام نفرمود جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد؟ و اين را اساس سياست داخلي نمي شمرد؟ آيا امام نفرمود روز قدس روز اسلام است و حمايت از فلسطين را يكي از اركان سياست خارجي قرار نداد؟ آيا امام مكررا نفرمود پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد؟ آيا پردازنده نظريه ولايت فقيه و پايه‌گذار آن نبود؟

پاسخ: جمهوری بعله ولی نه جمهوری تقلب  و دروغ. اسلامی بعله ولی نه اسلام کشتار و تجاوز و ضرب و شتم. امام همچنین گفته بود: میزان رای مردم است و گفته بود که مدیران کنونی توانایی اداره ی یک نانوایی را هم ندارند. بله امام گفت روز قدس مهم است ولی امام همچنین گفت راه قدس از کربلا می گذرد یعنی باید اول با دشمن ایران جنگید. ایشان گفت پشتیبان ولایت فقیه باشید ولی ایشان همچنین گفت که وقتی عدالت از فقیه دور شود ولی فقیه خود بخود معزول است. هم امام و هم آیت الله منتظری نظریه پردازان ولایت فقیه بودند و امروز آیت الله منتظری تنها باقی مانده ی آن ولایت مطلقه ی فقیه را شرک به خدا می داند.


توکلی: حالا شما بايد جواب دهيد كه وقتي با ادعاي احياي ارزش‌هاي فراموش‌شده خط امام، معترضان را علمداري مي‌فرماييد، آيا از اين شعارها و سردهندگانشان برائت مي‌جوييد يا با ادامه سكوتتان آن‌ها را تاييد مي‌كنيد؟

پاسخ: گولی کلا وقاحت در ایران مطلقه شده است! آقای مثلا مسلمان شما چرا در برابر این همه کشتار و تجاوز و ضرب و شتم همان هایی که معتقدی اعتراضشان به حق است ماه هاست حناق گرفته ای؟ چرا در برابر دولت تقلبی و غیر مشروع سکوت کرده ای و به کابینه اش رای اعتماد هم می دهی.

توکلی: تا اين‌جا، حوادث نشان داد كه جريان موسوم به سبز لااقل چها ويژگي زير را دارد: با مباني انقلاب اسلامي ناسازگار است. از پشتباني بيگانگان مخالف اسلام، استقلال ايران و مسلمانان جهان برخوردار است. رفتار وظاهر كثيري از افراد آن حاكي از عدم تقيد به شرع و ارزش‌هاي انقلابي است. قصد معارضه با نظام قانوني و مردمي حاكم را دارد و به اعتراض در شكل قانوني راضي نمي‌شود.

پاسخ: نعل وارونه و دروغ گویی تا چه حد آقای توکلی؟ اگر مبانی انقلاب کشتار و تقلب و دروغ و تجاوز و شکنجه و اعتراف بوده که بله ناسازگار است. پشتیبانی بیگانگان را ا حمدی نژاد دارد که اسراییل اعلام کرد بودن او هدیه ای است برای اسراییل. وانگهی کدام گروه هم اکنون در حال معامله و گدایی از شیطان بزرگ است؟ رفتار و ظاهر جنبشیان را نپسندیده ای؟ اتفاقا تمام این جنبش برای همین است که شما تنگ نظران ظاهر بین را از قدرت دور کند. پس تعجبی نیست که نپسندی. حتما ظاهر آن امام جماعت که با زنان مردم می خوابید را می پسندی؟ و یا آن بسیجیانی که با باتوم و گلوله به جان مردم می افتند؟ ای ناجوانمرد که مثلا در خانه ی قانون نشسته ای! مردم به صورت قانونی اجتماع کردند و خواهان باز پس گیری رایشان شدند ولی شما آن ها را کشتید و آن وقت لاطائلات می بافی؟

توکلی: آيا شما فكر مي‌كنيد اكثريت معترضاني كه راه معارضه را برگزيده‌اند و شعار جانم فداي ايران سرداده‌اند، وقتي خطري متوجه ايران شود روي حرفشان مي‌ايستند؟ جان كه هيچ، يك گام هم اكثرشان براي استقلال و آزادي ايران عزيز بر نخواهند داشت. مي‌نشينند و منتظر مي‌مانند تا همان اكثريت مستضعفي كه به پيروي از امام و مراجع و روحانيت انقلابي، ايران را حفظ كردند بازهم جانفشاني كنند و بعد هم غرولند و ملامت تحمل كنند.

توکلی بدان که مردم شهید داده ی سبز این توهین تو را نخواهند بخشید. مردم سبز تاکنون فقط به روایت رسمی 76 شهید داده اند و صدها و بلکه هزاران نفرشان در زندان اختناق و کودتا اسیرند و هزاران و هزاران نفر هنوز جراحت و کبودی های ضرب و شتم وحشیان ولایت را بر بدن و روح دارند. آن هایی که در جنگ جنگیدند همه همین مردم بودند که مثل ذوب شدگان کور چماق تکفیر و وحشی گری بدست نگرفته اند بلکه فقط کوشیدند با یک برگه ی کاغذی رای سرنوشتشان را تعیین کنند. تمام جنبش سبز برای این به پا خواسته که استقلال و آزادی ایران عزیز را از دست دروغ گویان چکمه پوش و کودتاگر باز پس گیرد. احمدی نژاد مردم را خس و خاشاک نامید و نتیجه اش را دید نمی دانم سرنوشت تو با این توهین بی سابقه به مردم ایران چه شود.

تولکی: حتي اگر حق كاملا با شما مي‌بود- كه حتما چنين نيست- باز اجازه معارضه نداشتيد.

پاسخ: اعتراض حق مردم است و اجازه ی آن را از طرف ناراستانی همچون شما صادر نمی شود.

توکلی: حالا چرا در برابر شعار انحرافي نه غزه نه لبنان سكوت كرده‌ايد

پاسخ: اتفاقا رییس جمهور موسوی اولین کسی بود که به همه فهماند که منظور اصلی امام از جمله ی راه قدس از کربلا می گذرد یعنی چراغی به خانه رواست در مسجد حرام است. اتفاقا شعار نه عزه، نه لبنان جانم فدای ایران کاملا منطبق است بر مواضع رهبران حق جوی راه سبز امید.

توکلی: جناب آقاي خاتمي! شما و يا اطرافيان‌تان، زماني نفرينِ «مرگ بر آمريكا» را كه شعار برحق ملت ستمديده ايران بوده است، خشونت‌بار خوانديد. حالا نظرتان در باره شعارِ «مرگ بر ...» چيست؟ آيا امام بر اصالت امر ولايت فقيه در اسلام تاكيد نمي‌كرد و نفرمود:«پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد؟» فكر نمي‌كنيد كه شما هرچه داريد از حكومت ولايت فقيه است؟ فكر مي‌كنيد اگر كساني كه امروز شعار جمهوري ايراني مي‌دهند، سركار بيايند، شما را خلع لباس و منزوي نخواهند كرد؟ البته اگر زنده‌تان بگذارند.

 پاسخ: اول: شما که آن زمان گوش نکردید و خاتمی را خائن می نامیدید حالا او را به همان شعار مواخذه می کنید؟  دوم: ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان. سوم: تمام کسانی که به ایران و مردم خدمت کنند در دامن امن مردم جای خواهند گرفت. شما چون روحیه اتان شبیه همان کسانی است که در چند ماه گذشته کشتند و شکنجه کردند و تجاوز کردند فرافکنی می کنید و گمان می کنید که مردم با فرهنگ ایران هم چون شما رفتار می کنند. وانگهی عزیز بودن خاتمی برای این مردم حتی بر شما هم ثابت شده است برای همین است که برایش نامه می نویسد و در واقع تمنای سازش دارید.

توکلی: ترديدي نيست كه معارضه به ظاهر جديد، با شعارها و استراتژي‌هاي شمرده شده، چيزي جز خيانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ايران نيست. اگرچه خيانت فاعلي بر همه افراد اين جريان صدق نمي‌كند، ولي قطعا خيانت فعلي هست. فكر مي‌كنيد حكومت تا كجا مدارا خواهد كرد؟ اگر تصور شود اجازه داده مي‌شود نظامي كه با خون‌دادن‌ها و خون دل خوردن‌هاي بسيار برپا شده و تنها حكومت ديني جهان، ولو پر عيب و نقص، است، به اين راحتي عوض مي‌شود؛ يا تصور كنيد همه آناني كه امروز زير علم شما سينه مي‌زنند، به شما وفادار خواهند ماند، هردو تصور اشتباه است.

پاسخ: خیانت کار دزدان و خائنین به رای ملتند. خیانت کار قاتلان و تجاوزکارانند. اگر گمان می کنی که مردم به راحتی از حقوقشان  و خون های ریخته ی شده ی شهیدانشان (چه در جنبش سبز و چه در خلال این سی سال در جنگ  با عراق و ...) ریخته شده خواهند گذشت و یا اینکه مردم رهبران شجاع و حق جویشان همچون موسوی و کروبی و خاتمی را تنها خواهند گذاشت سخت در اشتباهی.


و  البته در پایان توکلی می گوید به سبب جنبش سبز فضای نقادی از دولت محدود می شود؟ عجب! ما می گوییم دولت غیر قانونی و غیر مشروع است ایشان می خواهد نقد کند. بعد می گوید جنبش سبز باعث امنیتی شدن فضا می شود که باز نعل وارونه زدن است چون مردم همیشه خواسته اند اجازه ی اجتماع قانونی داشته باشند این کودتاگرانند که خیابان ها را تبدیل به پادگان کرده اند و نه مردم. و آخر اینکه اعتراف کرده که این قضایا باعث کسادی اقتصادی شده است ولی با عوام فریبی گناه آن را می خواهد به گردن مردم بیاندازد. وقتی این حرف را از زبان کسی می شنویم که در تمام چهار سال گذشته به صورت مشخص منتقد بزرگ سیاست های اقتصادی دولت نهم بوده آن وقت ناراستی این ادعا بیش از پیش دیده می شود.

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

اظهارات بی سابقه ی یکی از فرماندهان سابق سپاه: اگر قرار باشد روزی رهبری را خطاب قرار دهم با تفنگ سراغ ایشان می روم

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
پس از انتشار نامه ی محمد نوری زاد یک فرمانده سپاه در پاسخ با افشای فساد افراد بیت رهبری نکات مهم فراوانی را مطرح کرده که شاید مهمترین آن این باشد که ایشان ریشه ی تمام جریانات اخیر را ثروت طلبی عده ای سردار فاسد سپاهی می داند که با استفاده از بسیج و لجستیک و امکانات سپاه کشور را به تملک خود در آورده اند. افشاگری ها و نکات مهم این نامه عبارتند از

1. همان وقت که فهمیدم اطرافیان رهبری چه کسانی هستند فاتحه نظامخوانده شد. رهبری نمی داند که فاسد و اصلح کیست. او همین که ببیند یک عده مدح و ستایش ایشان را می کنند، برایش کفایت می کند.

2. از صفات بسیار ناپسند رهبری این است که رودررو با آدمها حرف نمی زند. بلکه اعضای بیت از طرف او حرفها را منتقل می کنند.

3. شبی که احمدی نژاد در تلویزیون آقای هاشمی را به توپ بست فردایش کیهان نوشت که حرف دل رهبری بوده است. حرف کیهان تکذیب هم نشد. رهبری به بیماری نفاق و دورویی هم دچار شده است. روبروی افراد یک حرف می زند و پشت سر آنها یک حرف دیگر. آقای هاشمی هم این را می فهمد و خودش به همین خاطر بارها از رهبری گلایه کرده است که چرا حضوراً به خودش نمی گوید ولی رهبری در حضور هاشمی با کمال بی تقوایی حرف خودش را تکذیب می کند. گاهی همین حرفهای درگوشی رهبری در روزنامه کیهان منعکس می شود و کسی هم آن راتکذیب نمی کند. همه اش راست راست است ولی یک عده نادان در سایت محسن رضایی هی مطلب می نویسند که اینها حرف دل رهبری نیست.

4. همین خصلت رهبری یعنی درویی و دروغ باعث شده اعضای بیت هم همین طور باشند. آنها هرگاه ببینند رهبر و ولی فقیه عادل مثل روز روشن حرف خودش را تکذیب می کند چرا آنها دودوزه بازی نکنند؟ آنها هم فکر می کنند حتماً رهبری صلاح و مصلحتی می بیند که حرف خودش را تکذیب می کند. خب چرا آنها از رهبر ومقتدایشان تأسی نکنند؟ این وضع رهبر و بیت رهبری است

5. همیشه می گویم خدا پدر شاه را بیامرزد که در نزد بیت رهبری روسفید از آب درآمد. من به این تشخیص رسیده ام که هر کسی جای بیت رهبری بر مملکت حاکم شود هزار مرتبه بهتر از تشکیلات خطرناکی است که الان دارد مملکت را اداره می کند

6. حتی اگر کافر هم باشد بهتر از این است که فاسد و ظالم باشد. در کشور ما نه احمدی نژاد کاره ای است نه مجلس و نه دولت و نه قوه قضاییه. همه امورات و جنایت در حفاظت اطلاعات سپاه و بسیج طراحی می شود و رهبری هم تأیید می کند. دستور تیر مستقیم به مردم معترض را شخص رهبری صادر کرده و در جلسه ای خصوصی هم به شکل شدید و غلیظاعلام کرده است.

7. کودتاگران هم عده قلیلی هستند و بدنه با آنها نیست.آنها از همین مسئله خیلی وحشت دارند. ای کاش هدف آنها از نظامی کردن دفاع از نظام و خون شهدا بود. اینطور نیست برادر من. هدف آنها حفاظت از درآمدهای کلانی است که در ماه از طرق گوناگون به دست می آورند. مرحوم دادمان که وزیر دولت آقای خاتمی بود زیر بار حضور ترابری سپاه در وزارت راه و ترابری نرفت اما او را با دست کاری درهواپیمایش از بین بردند.

8. روایت داریم که اگر آدمی به چاه استکبار افتاد از مدح مداحان لذت می برد. تمام امید او به سپاه و بسیج است. همان بسیج و سپاهی که پسرم هرگاه اسمش را می شنود به من می گوید بابا برو دهانت را حلال کن.

9. من هزار بار توبه کرده ام که خدا از سر تقصیراتم به خاطر تبلیغاتی که علیه آیت الله منتظری انجام دادم بگذرد. اگر این مردنازنین را تنها نمی گذاشتیم امروز به خدا قسم به این بلایا دچار نبودیم.

10. شما یک نویسنده و هنرمند هستید و می توانید چگونه با قلمفرسایی با رهبری سخن بگویید که اهل معرفت از کنه حرف و منظور شما سر در بیاورند. من اهل جنگم و این کارها را بلد نیستم. اگر بنا باشد که روزی ایشان را خطاب قرار دهم با تفنگ سراغ ایشان می روم.

نهایت عدالت و رافت اسلامی: کسی که داوطلبانه خود را به کلانتری معرفی کرده بود را در کهریزک کشتند

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

خبر بسیار سهمگین است. به گزارش آینده رامین آقا زاده ی قهرمانی چهارمین شهیدی است که مقامات رسمی کشته شدنش را در شکنجه گاه مخوف کهریزک را باید بپذیرند. اما این تمام ماجرا نیست: ماجرا این  است که ماموران او را در حین تظاهرات دستگیر نمی کنند. ماموران به خانه ی او می روند تا او را دستگیر کنند. ولی او در خانه نبوده. پس از بازگشت مادر رامین و رامین که حتما هر دو می خواسته  اند پایبند قانون باشند و البته به عدالت و رافت اسلامی هم اعتماد 30 ساله داشته اند داوطلبانه به کلانتری مراجعه می کنند که البته او را دستگیر و به کهریزک می برند و کشته اش را تحویل مادر قانون مدار و مسلمانش می دهند! یک نفر لطفا من کج فهم را هدایت کند که تا بتوانم نهایت قانون گرایی و انسانیت و شفقت و رحمانیت  مسلمانی و ... را در این واقعه ببینم.
لینک خبر:  http://ayandenews.com/news/12848/

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

گذشت زمان به نقع کودتاچیان نیست / جنبــــش سبــــز به توانایی ها و پیروزی خود اعتماد داشته باشد

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark


 گفته می شود که کودتاچیان از پیش نقشه ها داشته اند و مثلا لیست دستگیری ها را تهیه کرده بوده اند و ... بی شک اینگونه است اما باید توجه کرد که دستگاه فکری کودتا هم از افرادی تشکیل شده است که احتمال خطا در کارشان بسیار زیاد است. بنابراین نقشه های آن ها را بیش از حد بزرگ جلوه ندهیم و هر کارشان را از روی زیرکی بسیار ندانیم (مثلا دستگیری و آزادی علی رضا بهشتی یک اشتباه محض بود و موارد دیگر که اتفاقا نباید آن ها را عمومی کرد). خلاصه آن که:

کودتاچیان تصمیمات اشتباه نیز بسیار می گیرند. واقعیت این است که اتاق فکر جنبش سبز پرشمارتر و خوش فکرتر است و از نظر رشته های دانشی و مهارتی متنوع تر است. شمار بیشتر سبزها و تنوع طبقاتی، سنی  و آیینی آن ها و درس خوانده تر بودن آن ها سرمایه ای است بزرگ که در نقطه ی صفر جنبش را کیلومترها پیش تر از کودتاچیان قرار می دهد. بنابرین باید به قدرت جنبش ایمان داشت و اعتماد به نفس آن را هر روز افزود. تجربه ی سه ماه پیش ثابت کرده که رهبری جمعی جنبش کارایی خوبی داشته و پروژه هایی که از دل این رهبری همگانی خارج شده اکثرا موفق بوده است. به خرد جمعی سبزهای پرشمار ایمان بیاوریم و از اشتباهات کودتاچیان نهایت استفاده را ببریم. باور کنیم که ضریب هوشی و توانایی مانور (عملی و عکس العملی) جنبش از کودتاچیان بیشتر است. دست آخر آن که: هر روز که می گذرد خبرهایی از شکاف و خستگی بیشتر کودتاچیان می رسد. بدون شک گذشت زمان به نفع کودتاچیان نیست.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

ندای وجدان و ایمان پاک، ذوب شدگان در ولایت را یک به یک به منتقدان و مخالفان ولایت تبدیل می کند

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

نامه ی محمد نوری زاد (که علی خامنه ای را "عزیز" و "پدر" خطاب می کند) و نامه اش را بعد از آخرین خطبه ی نماز جمعه ی علی خامنه  ای نوشته است نشان می دهد که نمایش های عوام فریبانه ی گریه بر علی و خود را علی جا زدن و دیگران را خوارج خواندن و سنت الهی را بازیچه ی قدرت پرستی قرار دادن و ترفند نخ نمای دشمن هراسی دیگر حتی در ذوب شدگان سابق ولایت هم سازگار نیست و دارندگان وجدان های بیدار و ایمان های واقعی دیگر حاضر نیستند ملعبه ی رهبری قرار بگیرند که دو دهه  کامل مسئول مستقیم عزل و نصب کلیدی ترین مناصب ممکلت بوده است و به صورت مستقیم و غیر مستقیم تمام پست های مملکتی را به یوغ تبعیت و انتصاب خود در آورده و آخر الامر فقر و فساد و تبعیض را به گردن دیگران می اندازد. اینان دیگر حاضر نیستند ولایت کسی را بپذیرند که دو دهه با حربه ی  دروغین دشمن هراسی تمام منتقدان را خفه کرد و آن ها به "محفظه ی زندان" انداخت در حالی که شیعه ی علوی و حکومتش هر روز بیشتر در فساد و تبعیض و فقر و ظلم و بیداد غرق می شود و خبری از "ابتدائیات یک رشد متداول" که در کشورهای همجوار اتفاق می افتد نیز نیست!
او به علی خامنه ای یادآوری می کند که
عزیز ما، در همه این سالها، من ندیدم یا نشنیدم که شما، در مقام شخص اول این کشور پرمخاطره و پرآوازه، یک بار، حتی یک بار، مسئولیت یک خطا و خبط و عقب ماندگی و درجا زدن را شخصا بپذیرید. ...و حال آنکه شاید پسندیده این بود به همان روحانیان منصوب خودتان نیزمی نگریستید و خرابکاری و نقش احتمالی آنان را در این چراهای تمام نشدنی رصد می فرمودید.

گمانم ژرفای نفوذ نامه ی محمد نوری زاد به علی خامنه ای در طرفداران سابق و کنونی رهبری همان قدر است که نفوذ نامه ی دکتر سروش در بین منتقدان او. او حرف هایی را علنی گفته  است که در دل بسیاری از دوستداران اصیل ایران و اسلام همچون دردی کهنه سال ها آزارشان می داده و لب بر نیاورده اند. پاسخ دادن و یا حتی منکوب کردن نامه ی نوری زاد به این دلیل که او هنوز رهبر را پدر و عزیز خطاب می کند و نامه اش سراسر بوی دلسوزی و صداقت می دهد و بسیار متین و با استدلال نوشته است بسیار سخت است. از سوی دیگر خوبی دیگر نامه ی نوری زاد این است که فضای دشمنی بین مردم ایران را کم می کند و نشان می دهد که ایرانیان با وجدان و آگاه با هر نوع رویکرد سیاسی و یا اعتقادی به ظالمانه بودن دستگاه ولایی علی خامنه  ای پی برده اند و  حاضر نیستند بگذارند تاریخ مملکتشان و یا سرنوشت ایمانشان به دست کسانی بیافتد که ناراستی و ظلم و کشتار روش حکومتی اشان شده است.

باز هم در این باره خواهم نوشت

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

مضحکه شدن علی خامنه ای و نماینده ی دولت در کانون توحید (اختصاصی حرف حساب)

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
تقدیم به محمدرضا جلایی پور
راوی می گوید:
دیشب در کانون توحید لندن حلمی رایزن فرهنگی سفارت و عطالله مهاجرانی سخنرانی داشته اند. ابتدا حلمی سخنرانی می کند و از شب قدر و پیامبر و امامان می گوید و اینکه ما باید مطیع امامان باشیم. بعد از امام خمینی می گوید. مردم صبورانه به حرمت شب قدر گوش می دهند. ولی تا ایشان نام رهبری معظم و ولی فقیه را می آورند مردم دیگر تحمل نمی کنند و با صلوات کشیدن از سخنران می خواهند که بس کند. سخنران لجاجت می کند مردم باز بلند تر صلوات می فرستند و باز صلوات می فرستند و بدین ترتیب سخنران را مجبور با خاتمه ی سخنرانی می کنند.

نوبت به پرسش و پاسخ می رسد. یک نفر می رسد مگر استاد وست مینستر را خودتان به ایران نفرستادید؟ مگر خودتان مامور سخنرانی نکردید؟ پس چرا حال او را جاسوس می نامید و اصلاح طلبانی که با او دیدار داشته اند را برانداز؟ که البته رایزن مثلا فرهنگی جوابی برای این سئوال ارائه نمی دهد.

در این بین خبر آزادی محمدرضا جلایی پور می رسد و با اعلام خبر، مردم شادی می کنند و باز خبر می رسد که همسر محمدرضا و خواهر محمدرضا نیز به جلسه خواهند آمد. که چنین می شود. همسر محمد رضا با ابراز شادی از آزادی همسرش از سختی های او در زندان انفرادی می گوید و در سرزنش کودتاچیان صرفه جویی به خرج نمی دهد که همین باعث خشم نماینده دولت می شود و با صدای بلند اعتراض می کند ولی وقتی می بیند که مردم به خود  او اعتراض می کنند و همسر محمدرضا هم گوشش بدهکار نیست به همراه اعوان و انصارش جلسه را ترک می کنند و پیروزی دیگری برای جنبش سبز مردم در کانون توحید لندن جایی که گوشه گوشه ی آن یاد و خاطره ای از محمد رضا جلایی پور دارد ثبت می شود. ما بیشماریم و کودتاگران در سقوط. زنده باد جنبش ایران سبز.




پی نوشت: با تشکر از دوستی که فیلم جلسه را در یوتیوب قرار داده است. ببینید:


ماموریت ساکنان ساختمان های طول مسیر راه پیمایی سبز قدس: فیلم و عکس برداری از کودتاچیان و جنبش سبــز

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark

شکی نیست که فیلم بردای به موقع از شهید ندا آقا سلطان بود که نگذاشته است خون آن شهید نادیده گرفته شود و آن را انکار کنند. رسانه ماییم پس کسانی که در ساختمان های طول مسیر راه پیمایی سکونت دارند ویا دفتر کارشان آنجاست می توانند از قبل مقدمات عکس و فیلم برداری با کیفیت از لحظات بیاد ماندنی حضور سبز مردم  و یا وجود سیاه کودتاچیان را آماده کنند. عکس های با کیفیت از عمله های سرکوب و کشتار هم در شناسایی آن ها کمک  بزرگی خواهد بود و هم باعث خواهد شد آن ها با خیال آسوده کمر به سرکوب و کشتار مردم نبندند.  نکات زیر را برای این ماموریت بسیار مهم در نظر بگیرید:

1. اگر فاصله اتان از صحنه دور است و دوربین خوبی ندارید سعی کنید در فرصت مانده تا راه پیمایی دوربین خوبی قرض کنید.

2. تا می توانید در زوم کردن از زوم دیجیتال استفاده نکنید. بهتر است از زوم چشمی (اوپتیکال) استفاده شود تا کیفیت عکس ها پایین نیاید.

3. نگران نباشید که شما نمی توانید آن ها را به اینترنت بفرستید. حتما کسانی هستند که شما را در این راه کمک کنند.

4. برای فیلم برداری سعی کنید بجای حرکت دادن زیاد دوربین بگذارید سوژه از جلوی دوربین عبور کند.

5. اگر بتوانید دوربینتان را روی سه پایه بگذارید بهترین نتیجه بدست می آید.

6. از چهره ی پاسداران لباس فرم دار و یا بیسیم بدست های لباس شخصی و یا هر کسی مشکوکی که گمان می کنید از عوامل کودتا و سرکوب است عکس و فیلم تهیه کنید.

7. قبل از انتشار عکس عوامل کودتا لطفا عکس چهره ی هموطنان سبز آیینمان را شطرنجی کنید تا بدست سرکوبگران نیافتد.

8. تاریخ و محل عکس و فیلم برداریتان را دقیق مشخص کنید.

مطمئن باشید که این کار شما کمک بسیار مهمی برای ساختن ایرانی سبز و بهتر است. رسانه ماییم. پیاده و وزیر این شطرنج ماییم. پس بازی را جدی بگیریم.

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

کــــــروبـــــــــــی: قیـــــــــــــــــام کنیــــــــــــــــــد!

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
بعد از تهدیدهای علی خامنه ای در نماز جمعه و جدی تر شدن امکان دستگیری شیخ شجاع و آزاده اصلاحات و مبارز مردمی مهدی کروبی در صفحه ی فیس بوک کروبی پیامی درج شده است که گمانم پیام آن بر همگان روشن باشد. پیام ظاهرا سه ساعت قبل ارسال شده است.

Mehdi Karroubi خوشا آنانکه به تنها نصیحت پروردگار خود در قرآن ندای لبیک گفنتد: قل ان اعوذکم بواحده، ان تقوموا لله کنفس واحده. ای پیامبر، به مردم بگو که من تنها یک موعظه دارم که برا ی خدا قیام کنید حتا اگر یک نفر بودید
http://www.facebook.com/pages/Mehdi-Karroubi/68765459902?v=feed&story_fbid=128386529693&ref=mf

چنـــد توصیــــه ی مهـم بـرای جنبش سبــــــــــــز

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
1. اگر پیش نهاد خوبی برای پیش برد جنبش سبز دارید و بهتر است مخفی بماند آن را در فضاهای عمومی همچون بالاترین و دنباله و یا چت روم ها مطرح نکنید. بهتر است آن را از طریق ایمیل (و نه کامنت در وبلاگ ها) به رهبران و فعالان شناخته شده ی جنبش بفرستید.

2. گردانندگان و اعضای سایت های عمومی برای مبارزه با جنگ روانی کودتاچیان و یا انتشار اخباری برای هجوم روانی به آن ها گروه های هم فکر تشکیل بدهند.

3. همچون جان از امید و امیدواری نگهداری کنید و به دیگران هم امیدواری بدهید. بزرگترین قدرت ما در بیشماری و امیدواری و پیوستگی ماست.

4. باید ذهن و روان کودتاچیان را فرسود. بنابریان هر گونه که می توانید کودتاچیان را به زحمت و ناآسودگی بیاندازید حتی اگر در حد نوشتن شعار در دستشویی ها باشد.
--------------------------------------------------------------
کسانی که نوشته های حرف حساب را از طریق فید خوان می گیرند لطفا نوشته ها را از طریق ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند که مشترک شوند.
http://harfehesaaby.blogspot.com/feeds/posts/default

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

روش های معاویه ای و تمام نعل های وارونه ی خامنه ای در خطبه ها ی نماز جمعه

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
 وقتی که خبر به شام رسید که علی را سر نماز کشته اند همه پرسیدند مگر علی نماز هم می خوانده؟ حال حکایت ماست. معاویه زمان تمام مسلمانان را خوارج جلوه می دهد و خود را به جای علی جا می زند و نماز خوانان و آزادی خواهان را در محراب نماز و آزادی خواهی سر می برد. خامنه ای گذشته از نشان دادن ترس و عجزش تا توانست نعل وارونه زد که شاید نگاه ها را منحرف کند  از آن جمله:

1.  سال هاست همگان داد می زنند که علی از ظلم به زن یهودی هم برمی آشفت ولی در ولایت تو آدم می کشند و به جوانان تجاوز می کنند آن وقت او در خطبه ها خودش را جای علی جا می زند و دیگران را خوارج می خواند!

2. دیگر اندیشان را در قتل های زنجیره  ای و بعد از کشتند و هم اکنون در زندان به شکنجه اسیرشان کرده اند و در خیابان ها به آن ها شلیک می کنند آن گاه می گوید دگر اندیشی آزاد است

3. نوه ی امام را محصور کرده و مردم را از برگزاری مراسم شب قدر در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی محروم می کند آن وقت ادعا می کند راه امام را پیش می برد.

4. اجازه ی برگزاری مراسم سالگرد طالقانی را نمی دهد آن وقت نام آن بزرگوار را با ناراستی به بزرگی یاد می کند.

5. در خطبه ها و فرمان هایش دستور کشتن مردم را صادر می کند آن وقت دیگران را به تقوا دعوت می کند و آن ها را از لغزش در فساد نهی می کند!

6. کسی که ادعا می کند حمایت مردم از حکومت زیاد شده است برای مثال مجبور می شود حمایت قهوه ی خانه ی کشوری در آفریقا را پیش بکشد و از شرکت مردم در راه پیمایی روز قدس بترسد!

7. او که ادعایش اعتراض به ظلم اسراییل در روز قدس بود دستور آتش به ایرانیان زباله نشده در ولایت را صادر کرد!

8. او که جوانان و پیران و نخبگان و کارگران و رنج دیدگان ما از دستش خون می گریند عوام فریبانه ی برای شهادت علی یی اشک تمساح یزدی می ریزد که بر علیه ی معاویه های چون او می جنگید.
---------------------------------------------------------------
کسانی که نوشته های حرف حساب را از طریق فید خوان می گیرند لطفا نوشته ها را از طریق ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند که مشترک شوند.
http://harfehesaaby.blogspot.com/feeds/posts/default

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

استبداد دينی و موزه کومونیسم: فیلمی در تایید روسی بودن روش های سرکوب و کودتـا

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
{ایمیل وارده}

هفته گذشته سفری به پراگ شهر زیبا و دیدنی با مکانهای فرهنگی فراوان داشتیم. در قسمت قدیمی شهر موزه های زیادی جهت اگاهی از تاریخ وعبرت اموزی از قبیل موزه شکنجه، شکنجه گاه قرون وسطائی بنام برج سفید و موزه کومونیسم نظرمان را جلب کرد. از این میان، موزه کومونیسم تا حدودی روند تئوریک و مسیر عملی این روش که در قرن گذشته توسط شوروی سابق دیکته و در بلوک شرق اجرا می گردید را به نمایش گذاشته است. در داخل این موزه قسمتهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها اتاق اقرار گیری و اعتراف میباشد. همچنین یک اتاق صوتی/تصویری وجود دارد که بطور مختصر فیلمی از اتفاقات دوران کومونیسم در چکسلواکی تا تاریخ 1989 و پیروزی دموکراسی را نمایش میدهد.
دیدن این فیلم من وهمسرم را به تحیر وا داشت. سعی نمودم تا یک نسخه از آنرا از مسولان موزه خریداری نموده و برای دوستان به ایران فرستاده که متاسفانه موجود نبود. این فیلم مراحل سلطة کومونیسم و سرکوب آزادیخواهان در چکسلواکی را نشان میداد که به صورت نمونه شامل صحنه هائی از قبیل زیر بوده:

- استفاده عمده از لباس شخصی ها در کنار مامورین رسمی وملیشا (بسیج) جهت سرکوب تظاهرات مردمی

- شناسائی محلی افراد فعال ودستگیری آنها

- ضرب و شتم شدید تظاهرکنندگان به شیوه ای که در تهران تکرار آن مشاهده شد

- فیلم برداری از تظاهرات، شناسایی و سپس بازداشت تظاهرات کنندگان در شب

- ضبط دوربینهای مردم و فیلم های داخل دوربینها

- وابسته قلمداد کردن تظاهرات کنندگان و رهبران آزادیخواهان به بیگانگان (امپریالیسم).
بوضوح تمام این مراحل در دو ماه گذشته در تهران به اجرا گذاشته شد که به احتمال زیاد میتوان استنباط نمود که سرانِ نیروهای لباس شخصی، امنیتی و پلیس ایران زیر نظرنیروهای امنیتی روسيه (که هنوزروشهای کا. گ. ب را دنبال می کنند)این روشها را تعلیم دیده و انرا به زیردستان آموزش ومجموعأ درتهران وشهرهای بزرگ به کار بسته اند. ضمنأ با توجه به توانائی های مدیریتی موجود در سازمانها ونهادهای دولتی در ایران که به علت عدم برنامه ریزی وسؤمدیریت دچار عدم کارائی، روزمرگی وبحران میباشند. منظم عمل نمودن بخش نظامیِ و کودتا گران، برنامه ریزی برای بعد از انتخابات، هماهنگی در جهت سرکوب وسیع و بکارگیری روشهای مذکور و جدیدتر نشان دهندۀ داشتن یک نقشه راه تدوین شده که احتمالأ بالاتر از توان فکری مدیریت حاکم و وجود یک رابطه وسیع، د نباله دار و به روز با سازمانهای مربوطه در روسیه میباشد.

در پایان یادآوری این نکته ضرورت دارد که جوانان عزیز میبایست در جمع آوری مدارک ومستندات سرکوب نهایت سعی وکوشش را بنمایند که این از ملزومات تشکیل موزهً استبداد دینی در تهران پس از به ثمررسیدن موج سبزآزادی میباشد.
نوشتهً:  .... ـ انگلستان 09/08/30
----------------------------------------------
پی نوشت: نویسنده همچنین یادآوری می  کند که فیلم به زبان چک بوده و زیر نویس انگلیسی داشته است. خوب است دوستانی که در پراگ هستند سعی کنند هر طور شده یک نسخه از این فیلم تهیه کنند. 
---------------------------------------------------------------
کسانی که نوشته های حرف حساب را از طریق فید خوان می گیرند لطفا نوشته ها را از طریق ایمیل به دیگران هم برسانند و یا از آن ها بخواهند که مشترک شوند.
http://harfehesaaby.blogspot.com/feeds/posts/default