۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

نوروز بی ساز و دهل؟ شاید که از شتر عرب چیز بیاموزند!

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
بی بی سی خبر داد که امسال هیچ کدام از شبکه های دولتی تلویزیون ساز و دهل سنتی نوروز را هنگام چرخش سال ننواختند و در عوض احمدی نژاد کوشیده است رنگ مذهبی به این آیین باستانی ایرانی بزند. این اصلا مسئله ی کوچکی نیست. دولتیان و هم فکرانشان در سایه ی آسایش خود ساخته ی حکومت یک دست سخت تک تازی می کنند اما غافلند که سکوت و رخوت سیاسی امروز تنها به معنی فشرده شدن بیشتر فنری را می ماند که هر روز بیشتر از پیش آماده ی رها شدن است.

نوروز چیزی نیست که مردم به جای آن هیچ چیز دغل و دروغی را بپذیرند و مطمئنا این دهن کجی سخیف به آیین و موسیقی سنتی ایرانی با چنان تو دهنی یی از جانب دوست داران ایران و آیین هایش همراه گردد که هر گاه ساز و دهل نوروزی نواخته گردد این بی فرهنگان به عزای کوته اندیشی اشان خاک ندامت بر سر کنند.

اما اگر اینان از ایرانی بودن گریزانند و عرب بودن را ترجیح می دهند بهترین سخن را سعدی گفته، شاید که از شتر عرب چیز بیاموزند:

اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب/ گر ذوق نیست تو را كژطبع جانوری
....
نبینی شتر بر نوای عرب/ كه چونش به رقص اندر آرد طرب
شتر را چو شور و طرب در سر است/ اگر آدمی را نباشد خر است





اگر از لینک بالا نمی توانید بشنوید به اینجا مراجعه کنید.
تا مدتی ساز و دهل نوروزی را در حرف حساب می گذارم به کوری کوته بینان فرهنگ ناشناس. شاید بد نباشد دوستان دیگر نیز در ایام نوروز ساز و دهل نوروزی را در اینترنت به گوش همگان برسانند. (پیدا کردن و ضبط کردن این نسخه چند ساعت وقتم را گرفت.) ء

۱۳۸۶ اسفند ۲۸, سه‌شنبه

هیچ کس در جوات بودن به من نمی رسد!

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
اگر عکس 13 سال پیش تان را نگاه کنید (بازی جدید وبلاگی) شاید صادقانه خودتان را جوات هم بنامید ولی کمتر به جوات وجودمان نگاه می کنیم و می خندیم. اجازه تغییر به خودمان نمی دهیم و یا از رفتارهای جواتی امان خجالت نمی کشیم. به هر حال چون من عکس نمی توانم بگذارم از جواتی های دیگرم می گویم:

تمام تندروی های ایرانی را یک جا داشتم. سلول های خاکستری سرم حسابی جوات بود: رییس جمهور خود خوانده ی تمام دنیا بودم. باید همه چیز را یک جا عوض می کردم: تمام کارهای بزرگ منتظر بودند که من ظهور کنم و آن ها عملی کنم (چیه چرا همه یاد احمدی نژاد افتادین؟) فکر می کردم هنر نزد ایرانیان است و بقیه ی ملت ها و تمدن ها پوست خربزه اند! در عجب بودم که چرا غرب همه فاسد این قدر عقل ندارد که از جاده ی تباهی باز گردد و به اسلام ناب و انقلابی ایران و بنگلادش و ملا عمر و شیخ فهد نمی گرود. (نخیر این ها خطبه های نماز جمعه هم نیست.)

فکر می کردم دختر و پسر حکم آتش و پنبه را دارند که هیچ وقت نباید کنار هم باشند (اخیرا کاشف به عمل آمد که اگر دخترها چندتا چند تا باشند و لخت باشند به صف مشغول نماز جماعت باشند ا شکالی ندارد. ظاهرا در این قسمت حسابی عبدالله بودم!)
آن وقت ها فکر می کردم چقدر به ایرانی بودن خودم مفتخرم و در شگفتی بودم که چرا جهانیان از ایرانی نبودنشان سرافکنده نیستند و فوج فوج تغییر ملیت نمی دهند.

و از این داستان ها زیاد بود تا احمدی نژاد ظهور کرد و بعد از مدتی فهمیدم چقدر جوات بوده ام من! و همچنان ادامه دارد...

(ببخشید به جای یک عکس چندین عکس گذاشتم!)ء

۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

آيا ما مردمی استبداد زده هستيم؟

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
بارها شنيده‌ايم که سابقه‌ی تاريخی استبداد در مملکت ما روح آزادیخواهی و مردم سالاری را از ما گرفته است. این باور اکنون تبديل به يک خرده گفتمان بديهی شده است. اما آيا واقعا تاريخ ما يکدست از انحصارگرايی حکومتی و ستيز با مردمسالاری شکل گرفته است؟ در وبلاگ زرتشت و ايران باستان به يادآواری خوبی از گذشته‌ی ايران زمين برخوردم که گزيده‌ی از آن را اينجا می‌آورم. حتی اگر قبول کنیم که ما اکنون ملت استبداد زده ای هستیم آیا نسبت و رابطه ای بین این روحیه ی استبداد و مسلمان شدنمان وجود ندارد؟ ء

در دوران هخامنشيان اگر چه شاه بسيار محترم و عزيز بود ، ولی اختياراتش محدود بود و بهيچوجه قدرتش به پايه قدرت فراعنه و ديكتاتوران آشوری و رومی نميرسيد. نوع حكومت در ايران باستان ، ارستوكراسی بود. به عبارت ديگر مانند حكومت فعلی انگلستان ، دموكراسی اشرافی بود. هرودت می نويسد: « در ايران شاهان و حكمرانان به هيچ وجه در كار خود آزاد نيستند و نظريات و خيالهای خود را در مجلس پيشنهاد ميكنند تا پس از صلاحديد و تصويب نمايندگان به موقع اجرا گذاشته شود».
دينشاه ايرانی در اين باره مينويسد: « درعهد هخامنشيان دربار سلطنتی ، مجلس سنايی از اشراف و رؤسای قبايل تشكيل ميداد و پادشاه در مواقع دشواری راجع بامور مهم سياسی با آنها مشورت ميكرد و رای قطعی از مجلس مزبور صادر ميشد. در بين شاهان ، طرز حكومت كوروش ،كمبوجيه و داريوش اول ، مخصوصا قابل توجه است حكومت اين دو مرد بزرگ كه نام «شاهنشاه» واقعا برازنده آنها ميباشد ، دارای چنان سازمان منظمی بود كه آدمی با مطالعات تشكيلات حكومتی آنها بياد سمفونيها باعظمت بتهون مياندازد.»ء