۱۳۸۶ مهر ۶, جمعه

مضحکه ی بالینجر/احمدی نژاد یا آزادی بیان در آمریکا به شیوه ی شوروی

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
اول اینکه خوشحالم «حرف حساب» جزو اولین سایت هایی بود (و شاید اولین) که در محیط مجازی (چه انگلیسی و چه فارسی) به سخنرانی دانشگاه کلمبیا عکس العمل نشان داد و رفتار رییس دانشگاه را غیر آکادمیک و غیر انسانی دانست (همانطور که بعدا نیز بسیاری روی همین دو نکته تاکید کردند). گرچه ابتدا برخی با توجه به نامحبوبی احمدی نژاد سعی کردند در قالب آزادی بیان و کارنامه ی بد احمدی نژاد رفتار بسیار نامناسب بالینجر را توجیه کنند و حتی از او تشکر کنند! اما با فروکش کردن حرارت ها کم کم انصاف داران بیشتری قلم زدند و این افتضاح از سوی تقریبا همگان یا با تمسخر و نقد ویا با سرزنش و محکومیت مواجه شد.
باری، بهانه ی این نوشته مقاله ای است که امروز در در لس آنجلس تایمز خواندم با عنوان: «مضحکه ی بالینجر و احمدی نژاد» که من را یاد یک لطیفه ی قدیمی انداخت: می گفتند یک آمریکایی و یک روسی با هم از آزادی بیان در کشورشان می گفتند. آمریکایی می گوید: «آزادی بیان در کشور ما آنقدر زیاد است که ما می توانیم برویم مقابل کاخ سفید و بگوییم مرگ بر ریگان و هیچ کس نیز کاری به کارمان ندارد.» در این لحظه فرد روسی بلافاصله می گوید: «اتفاقا در کشور ما نیز همینقدر آزادی هست: هر روسیی می تواند برود مقابل کاخ کرملین و بگوید مرگ بر ریگان و کسی کاری به کارش نخواهد داشت!» نویسنده ی مقاله لس آنجلس تایمز نیز هم با دلتنگی و گله داستان دانشگاه کلمبیا را چیزی شبیه این لطیفه می داند. خواند ن کل مقاله را توصیه می کنم ولی ترجمه ی فشرده ای از آن را اینجا تقدیم می کنم.

نویسنده ابتدا با اشاره به مقدمه نامناسب بالینجر و خونسردی احمدی نژاد و هو شدنش در باره ی همجنس گرا ها با طنزی پنهان به رضایت مندی حاضران از شهامت بالینجر و ارزش مندی آزادی بیان و توانایی گفتن حقیقت به قدرت مداران اشاره دارد. و بعد بلافصله می گوید: «این مضحکه را نمی توان جزو آزادی بیان و حقیقت گویی به قدرت دانست.» چرا؟

گرچه احترام جمع به احمدی نژاد در قضیه ی همجنس گراها کم شد ولی در پایان او سنجیده تر از میزبان اتو کشیده و ناپخته اش ظاهر شد و گفت: «ما وقتی مهمانی دعوت می کنیم به او احترام می گذاریم.»

البته مخاطب اصلی بالینجر رسانه ها، فارغ التحصیلان دانشگاه کلمبیا و سازمان های نگران یهودی بودند. وی می خواست نشان دهد که قرابتی با ترور دوستان و انکار کنندگان هولوکاست ندارد. می شود گفت که در کل هم احمدی نژاد و هم بالینجر به اهداف خود دست یافتند: احمدی نژاد در برابر قلدر مابی های آمریکایی چهره ای متین و خونسرد از خود نشان داد که باعث محبوبیت خارجی و حتی داخلی او خواهد شد. و بالینجر هم بخوبی مشخصه های قلدر مآبی بی حساب آمریکایی را به نمایش گذاشت که در ادبیات سیاسی به آن «شهامت» می گویند.

البته رسانه هایی نیویورکی (نیویورک تایمز و نیویورک سان) نمایش بالینجر را تحسین کردند و حتی خود بالینجر هم در گفتگو با خبرنگاران جلسه را «بهترین نمایش آزادی بیان» توصیف کرد.

که البته این ادعا اصلا درست نیست. زمانی می توان از حقیقت گویی به قدرت سخن گفت که قدرت از گفتگو در این باره طفره برود. مثلا اگر همین حرف ها را یک استاد ایرانی در داخل ایران گفته بود آن وقت می توانستیم عملش را دلیرانه بدانیم. و یا حتی اگر بالینجر جورج بوش را دعوت کرده بود و با همان زبان ناپاکیزه با او صحبت می کرد و بوش نیز با خونسردی از آن می گذشت و از عهده ی برخی سئوال های فیلتر نشده حاضرانی که از میان طرفدارانش انتخاب نشده باشند هم بر می آمد آنگاه می شود گفت که «بهترین نمایش آزادی بیان» اتفاق افتاده است. متاسفانه چنین چیزی در آمریکا اتفاق نمی افتد.

طرفه اینکه بوش نیز همچون احمدی نژاد اظهارات فراوانی دارد که می توان آن ها را مسخره، تحریک کننده، بی سوادانه و افراطی دانست (مثلا بیاد بیاوریم که بوش بارها نقش صدام حسین در حملات یازدهم سپتامبر را مطرح می کرد). و یا گفته های پوچ و جنگ طلبانه بوش در هنگامه ی شکست انتخاباتی جمهوری خواهان در انتخابات پیشین نمونه ی دیگری است.

اما چه سود؟ در این سرزمین آزادی بیان، نخبگان (از جمله دانشگاهیان) اغلب تبانی می کنند تا به حباب کوچک و امن رییس جمهور آسیبی وارد نشود. (و البته اگر باشند کسانی که ازیاد ببرند که باید وانمود کنند که امپراطور لباس بر تن دارد - چنان که اسفتان کولبر در سال 2006 در میهمانی خبرنگاران کاخ سفید چنان کرد و یا آنچه جیمی کارتر در مراسم خاکسپاری اسکات کینگ گفت آنگاه به شدت توبیخ می شوند که گفتاری «نامناسب» داشته اند.)

این هفته جهانیان دیدند که «دیکتور کوچک و بی رحم» ایران - آنچنان که بالینجر گفت_ محترمانه از پاسخگویی مستقیم به سئوالات دشمنانه ی دانشجویان طفره می رفت. چیزی که رییس جمهور کشور دمکراتیک ما انجام نمی دهد.

بسیار خوب، ما توانستیم به ایران نشان که چقدر آزادی داریم ولی بعد از خود تبریک گویی هایمان تمام شد بیاییم بشینیم و بیاندیشیم چرا ما خودمان از این آزادی های خیالی امان استفاده نمی کنیم.ء

گزیده ی کوتاهی از سخنرانی جیمی کارتر


بخشی از طنز انتقادی استیو کولبر


۱۳۸۶ مهر ۴, چهارشنبه

ظاهر و باطن شهر مقدس قم

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
قم ام القرای اسلام و مرکز فقاهت تشیع و پایتخت مذهبی ایران است. مسجد جمکرانش هم به تازگی شده است پاتوق عریضه نوشتن به امام زمان و معجزات هزاره ی سوم تولید کردن. تلاش همه مسئولان هم این بوده تا انواع توجه ها را به این شهر داشته باشند و البته چهره ی این شهر را مقدس و اسلامی نگاه دارند. ولی چون «عشق به زور و مهر به چمبه نمی شه» این تلاش ها همه ظاهری است و چون عملا به قیمت انکار و سرکوب نیاز های انسانی تمام شده است مراجعه به فعالیت اینترنتی این شهر واقعیت دیگری را نشان می دهد که شاید برای عبرت بینان پیامی داشته باشد.

آیا این تصادفی است که سابقه ی جستجوی کلمات مربوط به جنسیت و جنس مخالف در گوگل، شهر مقدس قم را در صدر تمام شهرهای ایران نشان می دهد؟ تا کی می خواهیم با سرکوب غرایز و خواست های طبیعی و سرپوش گذاشتن و سرکوب کردن آنها دنیا را به ا مید بهشت برای جوانانمان جهنم کنیم؟ تلخ تر این که این جستجو ها نیز نتیجه بهداشتی و درمانی یی ندارند و چه بسا چیزی جز حس گناه به جا نگذارد.

در زیر لیستی از کلماتی که در آنها شهر قم در صدر شهر های ایران آمده قرار می دهم. جالب است که در تمام این موارد، تهران که از آزادی اجتماعی بیشتری برخوردار است جز در یک مورد درلیست دیده نمی شود.

1. دوست دختر
2. مورد دوم
3. مورد سوم
4. مورد چهارم
5. مورد پنجم
6. مورد ششم
7. مورد هفتم
8. مورد هشتم
9. مورد نهم
10. مورد دهم

یادآوری: چون این لیست ممکن است در آینده تغییر کند و عکس گرفتن از همه ی اینها چندان راحت نیست لطفا در نظر داشته باشید که این داده ها در زمان ارسال پست صادق است.ء

۱۳۸۶ مهر ۳, سه‌شنبه

احمدی نژاد در سازمان ملل: من رسما اعلام می کنم که دوران مناسبات قدرت به جا مانده از جنگ جهانی دوم پایان یافته است

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
نقل قول ها، مستقیم نیستند ولی سعی شده است بیشترین نزدیکی را با گفتار سخنران داشته باشد.

سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل که دقایقی پیش پایان یافت بسیار سنجیده تر از گذشته و کار شده تر بود. لحن سخنرانی هم از موضع مظلومانه بود و هم از موضع حق خواهانه. از طرفی شکایت از نظم ناعادلانه داشت و از طرفی نیز با اعتماد به نفس برای تغییر این نظم پیشروی خویش را اعلام و به آن افتخار می کرد. حتی در قسمت دعوت های دینی نیز او امسال دین شمول تر از گذشته صحبت کرد و به جای اسلام از یکتا پرستی صحبت به میان آورد و تمام دین ها را دارای هدف مشترک دانست.

سر فصل نه گانه ی سخنان احمدی نژاد از قرار زیر بود:
1. اهمیت خانواده و فدا شدن آن در پای علاقه به ثروت و به توجهی به عفت. نقض حقوق بشر توسط مدعیان حقوق بشر در قالب زندان های مخفی، تفتیش مراسلات و محاکمات مخفی و خارج از قانون.

2. مصائب مردم فلسطین که امروز تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی قرار دارند و حکومت منتخبشان به رسمیت شناخته نمی شود. از سوی دیگر تروریسم دولتی مورد حمایت قدرت ها قرار می گیرد. و تروریست ها را مدال می دهند و تشویق می شوند.

3. عراق را به عنوان کشف سلاح های کشتار جمعی اشغال می کنند و هنوز به اشغال خود ادامه می دهند. با قانون تصویبی عراق مخالفت می کنند. شهامت اقرار به شکست را هم ندارند.

4.در سایه ی مصرف گرایی و تفوق پیدا کردن بردنیا سنت ها و ارزش های بومی و ملی تحقیر می شود.

5. گسترش فقر و بیشتر شدن فاصله میان فقرا و ثروتمندان است.

6. نادیده گرفتن ارزش ها و کرامت انسانی . و مسوم کردن فضای جهانی.

7. دو گانگی استانداردها. منع سلاح ها اتمی را تصویب می کنند ولی خود به انبار کردن سلاح می پردازند.

8. استفاده از تهدید و ترساندن و توسل به زور. سایه ی ناامنی را بر مناطق می افکنند.

9. سازمان های موجود بین المللی نمی توانند مشکلات امروز با حل کنند.

وی آنگاه ریشه این مشکلات را در مناسبات قدرت شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم در 60 سال پیش دانست. طوری که قدرت های پیروز با برخی کشورها که نقشی نیز در جنگ نداشته اند را شکست خوردگان حساب می کنند و آنها را تحقیر می کنند. او شورای امنیت را بدترین نمونه این نابسامانی دانست و گفت : اگر کشوری مورد تعرض کشورهای حق وتو قرار بگیرد نمی تواند دادخواهی کند و به حق خود برسد. در عراق اول اشغال کردند و بعدش قطعنامه تصویب کردند. در لبنان 33 روز صبر کردند و جلوی جنگ را نگرفتند و بعد از اینکه نا امید شدند قطعنامه صادر کردند. اینان همچنین از ابزار های اقتصادی نیز برای فشار آوردن به کشورها استفاده می کنند.

برخی خود را خدا احساس می کنند و انسانیت از دست اینان زخم خورده است. تنها راه نجات پایدار برگشت به توحید و راه های روحانی است. از همه دعوت می کنم بر اساس عدالت و یکتا پرستی به دوستی برسیم. سازمان ملل باید جای عدالت باشد. باید از فشار قدرت های بزرگ فارغ باشد.

وی سپس از مسئله ی هسته ای ایران به عنوان موردی ازاین بی عدالتی ها نام برد: و با ذکر اینکه
ایران عضو رسمی آژانس است و تمام فعالیت هایش قانونی، صلح دوستانه و شفاف بوده است ناخرسندی خود را به عزم چند کشور به محروم کردن ایران از حقوق حقه ی ایران اعلام کرد. ایران سعی در اعتماد سازی داشته ولی این دولت ها می خواسته اند ایران تمام کارهای خود را تعطیل کند.

در دو سال اخیر ایران به خاطر پافشاری ما مورد تحریم های غیر قانونی قرار گرفته است. شورای امنیت تحت نفوذ بعضی قدرت ها حق ما را تضییع کرده است. خوشبختانه اکنون با کمک آژانس جریان عادی شده است. من رسما اعلام می کنم که مسئله هسته ای از نظر ما تمام شده است. ما با تمام کشورهای دنیا حاضریم گفتگو کنیم و می توانیم کمک آموزشی به دیگران بدهیم.

کشورهای قلدر با ما بد رفتار کرده اند. اعلام می کنم به خاطر منافع خود دنیا را به بازی نگریرید. خوتان را اصلاح کنید دنیا اصلاح می شود. ایمان به خدا و صداقت و عدالت و دوست داشتن و احترام به انسان ها به کسی زیان نمی رساند. این دعوت تمام انبیا است و در صورت اجابت این دعوت همگان نجات پیدا می کنند.


من رسما اعلام می کنم که دوران مناسبات جنگ جهانی دوم به پایان رسیده است. ما ازیک گردنه ی تاریخی گذشته ایم. به خدا امیدوار باشید.دولت های عادل حکومت خواهند کرد و کرامت انسانی بر قرار خواهد شد. این آینده نزدیک است.ء

۱۳۸۶ مهر ۲, دوشنبه

گیریم احمدی نژاد بدترین است اما استقبال از مهمان با بارانی از تهمت و توهین نه رسمی دانشگاهی است و نه رفتاری انسانی

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
رییس دانشگاه کلمبیا که پیش از سخنرانی احمدی نژاد سخنرانی کرد در مقدمه ی طولانی اش بارانی از تهمت ها و توهین را به ایران و شخص احمدی نژاد نسبت داد.

او ابتدائا ذکر کرد که
دعوت از این سخنران به خاطر حق او برای گفتن نیست بلکه به خاطر حقی است که ما برای خودمان برای شنیدن قایلیم... ما می خواهیم با ذهن منفور دشمنانمان آشنا شویم.ء
وی سپس به زندانی شدن ایرانی های آمریکایی اشاره کرد و بعد به اعدام 210 نفر در سال گذشته اشاره کرد و اعدام های در ملاء عام. اما از این به بعد زبان تندش را شروع کرد:
اقای رییس جمهور شما تمام نشانه های یک دیکتاتور کوچک و بی رحم را دارید.ء
بعد باز به درستی به عدم آزادی مطبوعات اشاره کرد و در خواست کرد که اساتید و دانشجویان دانشگاه کلمبیا هم به ایران سفر کنند. اما وقتی به مسئله ی هولوکاست رسید زبانش را از مسخره کردن به توهین چرخاند:
«آقای رییس جمهور انکار هولوکاست شما در سال 2005 باعث می شود که شما در این دانشگاه مسخره به نظر بیایید. این از دو حالت خارج نیست شما یا خیلی بی کله و اهل تحریک کردنید و یا فوق العاده بی سوادید!» (که حضار شروع به دست زدن کردن و وی برای جلوگیری از تندتر شدن جو خواست که دست نزنند).ء

بعد البته چنین القا کرد که این دعوت نوعی دام بوده است برای احمدی نژاد:
آقای رییس جمهور شما باید بدانید که ما مرکز جهانی مطالعات یهودی و مطالعات در باره ی هولوکاستیم. واقعیت این است که هولوکاست مستند ترین حادثه ی انسانی در تاریخ بشری است! در نتیجه، اظهارات پوچ شما در انکار هولوکاست ما را به ترس وا می دارد.... می شود لطفا این مسخره بازی مشمئز کننده را تمام کنید؟ ... آیا می خواهید ما را هم از نقشه ی جهان محو کنید؟ ء
انگاه وی ایران را متهم به تامین مالی و آموزش تروریست ها در لبنان و فلسطین و عراق کرد و با ذکر این که برخی از دانشجویان دانشگاه کلمبیا در عراق و افغانستان می جنگند، آنها ایران را به خاطر تجهیز نیروهای مخالف دشمن می دانند. و با تمسخر ادامه داد:
آقای رییس جمهور من شک دارم که شما شهامت عقلی این را داشته باشید که به این سئوالات پاسخ بدهید اما جواب ندادن های شما هم برای ما معنا دار خواهد بود. و توقع دارم که شما ذهن افراطی اتان که نشانگر کردار و گفتارتان است را به نمایش بگذارید! که البته این باعث کاهش محبوبیت شما در ایران هم شده است طوری که گفتار های مسخره و جنگ طلبانه شما در باب سیاست خارجی باعث شکست شما در انتخابات شوراها شد. آیا باز هم همانگونه خواهید کرد؟ء
جالب است که او آشکارا سعی می کرد احمدی نژاد را تشویق و ترغیب به تندخویی و تندگویی کند. آنگاه او با نهایت وقاهت چنین سخنش را برای معرفی کسی که خود او رسما دعوت کرده بود پایان داد:
من فقط یک استادم و رییس دانشگاه و متاسفانه باید بار تمام اکراهی که جهانیان از شما دارند را به دوش بکشم.ء


گذشته از این که لحن و جمله بندی مقدمه رییس دانشگاه خارج از رفتار آکادمیک و یا آداب و ادب مهمان داری بود سئوال دیگر این است: آقای احمدی نژاد آیا صرف حضور در جایی پیروزی است؟ آیا شما حق دارید اینگونه با عزت و احترام ایرانی و نمایندگان رسمی آن بازی کنید؟ آیا شما پیش بینی این همه تهمت ها و ناسزاها را به نماینده ی ایران کرده بودید و در این جمع شرکت کردید؟ راستی از دوست بنالیم یا از بیگانه؟

دریغ که چه فرق بزرگی است میان حضور خاتمی در جمع های جهانی و حضور احمدی نژاد؟


مثبت ترین پیام ایران به آمریکا از زبان احمدی نژاد: امریکا می تواند دوست خوبی برای ایران باشد

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا دقایقی پیش تمام شد. در کل به غیر از محتوای خود سخنرانی که به بیشتر به خطابه ی یک مبلغ مذهبی می ماند در قسمت پرسش و پاسخ احمدی نژاد (بجز در باره ی حقوق زنان و همجنس بازان) با تسلط به سئوالات پاسخ داد و اعتماد به نفس خوبی از خودش نشان داد. اما مهمترین نکته ی این سخنرانی مثبت ترین پیامی است که تاکنون حکومت جمهوری اسلامی ایران برای آمریکا فرستاده است. احمدی نژاد در پاسخ به سئوالی که آیا حاضرید با آمریکا مذاکره کنید و چه توقع دارید. پس از توضیحاتی گفت :«ما فکر می کنیم که آمریکا می تواند دوست خوبی برای ایران باشد.» او بار دیگری نیز این جمله و عبارت «دوست خوب» را تکرار کرد تا نشان بدهد که تصادفی این حرف را نزده است.

نکته ی بسیار جالب توجه دیگر ترجمه ی بسیار همدلانه و خوب مترجم بود که بعدا شاید در باره اش بیشتر بگویم.ء

۱۳۸۶ مهر ۱, یکشنبه

نظر سنجی برای مخفی ماندن نام کاربران در ساعا ت اولیه ی لینک دادن

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
اقدام اخیر بالاترین در مخفی کردن نام کاربر فرستنده ی لینک برای سه ساعت اول مخالفت ها و موافقت های بسیار را باعث شده ولی کسی بدرستی نمی داند که مخالفان چه درصد و مخالفان چه درصدی را تشکیل می دهند. در ستون سمت راست دو نظر سنجی می بینید که می توانید در آنها با انتخاب گزینه هایی که به نظر شما نزدیکتر است به شفاف تر شدن و کمی تر شدن قضاوت در باره این تغییر کمک کنید. دقت کنید که در هر کدام می توانید بیش از یک گزینه انتخاب کنید.

مخالفم
1. مخالفم چون حقوق فردی و شخصیت انسانی لینک دهنده را به عنوان یک فردی دارای هویت نقض می کند.
2. مخالفم چون مانع آشنایی کاربران با یک دیگر و گرایشات و علایق آن ها می شود.
3. مخالفم چون حق آزادی انتخاب رای دهندگان را محدود می کند.
4. مخالفم چون رای دهندگان را از دست یابی آسان و شفاف به کاربران مورد نظرشان محروم می کند.
5. مخالفم چون لذت کنش، واکنش، رقابت، دوستی، پاداش را از کاربران می گیرد.
6. مخالفم چون نمی تواند از برخی تخلفات پیشگیری کند و باعث بهتر شدن کار بالاترین نیز نمی شود.


موافقم
7. موافقم چون زمینه ی رقابت عادلانه بین کاربران تازه کار و قدیمی را فراهم می کند.
8. موافقم چون از رای دادن به لینک دهنده بجای محتوای لینک جلوگیری می کند.
9. موافقم چون از دوست بازی و رای قرض دادن به هم جلوگیری می کند.
10. موافقم چون باعث بالارفتن کیفیت لینک ها می شود.
11. موافقم چون مانع گفتگوهای بی ربط بین کاربران می شود.
12. موافقم چون باعث جدی تری شدن و رسمی تر شدن بالاترین می شود.ء


یاد آوری می شود که گرچه نتایج این نظر سنجی می تواند تاحدودی به شفاف تر شدن وضعیت کمک کند ولی به دلایل فراوان نمی تواند سندی قطعی-علمی تلقی شود.

۱۳۸۶ شهریور ۳۱, شنبه

بالاترین علیه بالاترین

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
رودرانر کاربر با اخلاق، سازنده و فرهیخته ی بالاترین از من خواست که نوشته اش را به عنوان پستی در این وبلاگ بگذارم که به دیده ی منت پذیرفتم. من به عنوان کاربری قدیمی در بالاترین شهادت می دهم که رد رانر با وسواس به توصیه هایی که در نوشته کرده تا حدی که از دست یک انسان با تمام توانایی ها و ناتوانایی هایش بر می آید پایبند بوده است. مطمئنم که حرف های او حرف دل بیشتر کاربرهای بالاترین است.
-----------------------------------------

بالاترین حدود یک سال پیش آمد و همه ما که الان به عنوان کاربران بالاترین هستیم کم کم در عرض این مدت با بالاترین آشنا شدیم و به خاطر جذاب بودن این وب سایت جذب آن شدیم و در فعالیت مفرح آن شرکت جستیم . خصوصیت بالاترین این است که هر کدام از ما با فعالیت خود در آن سهیم هستیم و همین کار آن را جالب می کند به صورتی که هر کدام از ما از یک تا چندین ساعت از وقت روزانه خود را صرف فعالیت در بالاترین می کنیم اما از آنجا که یکی از خصوصیتهای تاریخی ما ایرانی ها انتقاد غیرصبورانه است به جای اینکه از داشتن چنین وب سایت جالبی خوشحال و قدردان باشیم بلافاصله با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف و بزرگ کردن آنها و عدم صبوری بعضا به گونه ای رفتار می کنیم که گرچه واقعا نیت مان خیر و دلسوزانه است اما عملکردمان دشمنانه و تیشه به ریشه زدن شده است .

به نظرم به چند نکته مهم باید توجه کرد:

تفکر من ، من ، فقط من

متاسفانه این تفکر خودمحور که در جامعه ما و اصولا در کشورهای جهان سوم نهادینه شده است در بسیاری از موارد باعث لطمه به امور فرهنگی در کشور شده است . بالاترین هم از این موضوع بی بهره نمانده است . درست است که هر انسانی خواهان موفقیت و درخشش در جمع است اما این موفقیت باید در خدمت آن کار گروهی و آن جمع باشد مثلا در بالاترین هدف کاربر باید این باشد که لینکهای جالب ، مفید و نو عرضه کند و یا در قسمت نظرات لینکها نظرات مفید ، سازنده و مرتبط به موضوع بدهد، اما متاسفانه برخی دوست دارند با کمترین تلاش به بیشترین نتیجه برسند و خیلی زود هم برسند ! نتیجه این می شود که برخی به دنبال مطالب سهل الوصول ، کپی و تکراری می روند و یا عده ای دیگر هم که کم صبر هستند علت عدم موفقیت خود را در عوامل خارج از خود و تئوری توطئه و ... جستجو و توجیه می کنند.

دوستان باید بدانید که در رای آوردن یک لینک عوامل بسیار زیادی دخیل هستند چند تای آنها را من اینجا می شمارم مطمئنم که دلایل دیگری هم وجود دارند:

- جذاب بودن موضوع

- تازگی موضوع یا بحث روز بودن یک موضوع

- تیتر و توضیح مناسب

- برچسب مناسب

- زمان ارسال لینک

- سایت مرجع لینک ( معتبر بودن و شناخته شده بودن سایت اهمیت دارد )

- و در آخر اکنون بعد از گذشت زمان و اینکه کاربران با سلایق یکدیگر آشنا شده اند مسلما تعدادی از کاربران هم ممکن است لینکهای کاربران مورد علاقه خود را مورد توجه قرار دهند . یادتان باشد که همه کاربران قدیمی هم یک موقع کاربر جدید بوده اند و هر کاربر جدیدی با در نظر گرفتن عوامل فوق می تواند مورد توجه قرار گیرد کما اینکه کاربرانی هستند که در اندک زمانی از فعالیت خود مورد توجه فراوان قرار گرفته و از اعتبار و احترام زیادی در بالاترین برخوردار هستند

و اما تخلف

در هر فعالیت اجتماعی بحث تخلف وجود دارد و بالاترین هم از این قاعده مستثنی نیست . تخلف ها به چند دلیل رخ می دهند اما مهمترین دلیل آن بازهم موضوع خودمحوری است . تخلف هایی از قبیل نقض کپی رایت و توهین و ... که در قسمت مشخص نمودن دلیل رای منفی ذکر شده اند که کاملا مشخص هستند اما تخلف های دیگری هم بروز می کنند از جمله رای در برابر رای ، رای طلبیدن ، تبلیغ برای لینک خود در لینکهای دیگران ، رای منفی برای انتقام ،ساختن شناسه های متعدد و رای دادن به لینکهای خودی ، ساختن شناسه ای فقط برای دادن رای منفی ( چون برخی کاربران با شناسه اصلی شان خجالت می کشند غیرمتمدنانه و انتقام جویانه منفی بدن ولی هنوز نتونستن این رفتارها را در خود کنترل کنند )

اگر صادق باشیم می بینیم که بالاترین یک وب سایت جالب است که اوقات ما را به خوبی پر کرده است و با اینکه بسیار جوان و نوپا است در اینترنت فارسی زبان جایگاه بسیار مهم و بالایی پیدا کرده است و البته جای پیشرفت و بهتر شدن خیلی دارد . آنچه اشکال که در بالاترین هست کمتر در ساختار بالاترین و بیشتر در رفتار ما کاربران است که آن هم ریشه فرهنگی دارد منظور من این است که دوستان لطفا:

1- جنبه های مثبت را هم در نظر داشته باشید و نقاط ضعف را بزرگنمایی نکنید و به جای بهانه جویی سعی کنید از امکانات موجود لذت ببرید

2- پیشنهاد سازنده مطرح کنید ولی برای ایجاد تغییرات عجول نباشید و فکر نکنید حتما باید مطابق حرف و خواسته شما عمل شود و بگذارید هرچیزی در وقت و زمان مناسب و با آهنگ جمع انجام شود .

3- در بهبود رفتار اجتماعی خود تلاش کنید و هراز چند گاهی هم صادقانه به دید منتقدانه به رفتار خود بنگرید و بدانید که تغییر سازنده همیشه از خود شروع می شود. خشم ، زودرنجی ، بدبینی و تهمت را با خصوصیاتی مثل مهربانی ، منطقی بودن ، احترام و آرامش جایگزین کنید

دوستدار همه شما

رودرانر

Roadrunner

۱۳۸۶ شهریور ۲۹, پنجشنبه

بالاترین نه خبرگزاری است و نه سایت بازی (1)

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
یکی از عادات بدمان توسل به آرمان گرایی همه یا هیچ است: بالاترین بر سر دوراهی : سیستم اطلاع رسانی یا گیم؟ چرا اینقدر فاصله بین این دو انتخاب؟ مگر قرار بوده و یا هست که بالاترین بشود سر جمع تمام خبرگزاری های جهان؟ مگر دیگ یا دلیشس ویا ردیتت اینکار را می کنند؟ اگر مبنا دیگ است مگر غیر این است که لینک های محبوب دیگ بیشتر ( و نه همه) از میان عجایت و غرایب و کنایه ها و جوک ها و سکس و سیاست نامتعارف و دیدنی ها و خرق عادات و شوخی ها و اعتراض ها و خلاصه هر چه که بوی عمل و یا عکس العمل تند و سر خوشانه و خنده و تعجب و دعوا را بدهد هستند؟ آیا انصافا میزان اطلاع رسانی بالاترین به مقتضای وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران و ایرانیان بسیار بیشتر از دیگ نیست؟ پس چرا اینقدر تلاش در کشاندن بالاترین به سوی خالص گرایی های خشک و خسته کننده داریم؟

اگر کسی می خواهد از خبرها با خبر باشد می تواند به سایت هایی همچون پارسیک و یا قطره و یا صفحه ی لینک های خبری گویا یا اخبار یاهو یا گوگل برود و خودش را در دنیایی از اخبار غرق کند. گذشته از این لینک های بالاترین همچون دیگ گروه بندی دارند اگر کسی مایل باشد فقط سیاسی و یا علمی بخواند محدودیتی ندارد ولی اینکه بگوییم فقط آنهایی که لینک ویا کامنت علمی ویا سیاسی می دهند کاربران درست و حسابی هستند که دارند اساس نامه را اجرا می کنند ره به ترکستان بردن است. چرا می خواهیم روح اجتماعی و پویایی گروهی بالاترین را در پای اطلاع رسانی صرف ذبح کنیم؟ چرا همیشه لذت بردن از فعالیت هایمان را باید فدای کار و کار و کار کنیم؟ بگذاریم کاربران حداقل در این فضای مجازی کمی آزادانه نفس بکشند. خواهشا.

نکته ی جنبی: من هم از لینک سگ سه پا خوشم نیامد ولی این فقط سلیقه ی من است. حیف است که کارنامه بالاترین را با پیراهن عثمان کردن یک لینک که به هر حال به اندازه کافی لینک دهنده را در همان زمان هم به پشیمانی واداشته است چنین خفیف نشان دهیم.

... ادامه دارد

۱۳۸۶ شهریور ۲۸, چهارشنبه

احترام (در بالاترین)

Buzz It Donbaleh Facebook Balatarin Share/Save/Bookmark
بالاترین شاید تا حدودی آینه ی مجازی رفتار اجتماعی قشر تحصیلکرده ی ایرانی باشد برای همین هم چه بسیار وقت ها که دل آدم سخت می گیرد از برخی کج رفتاری ها. احترام نگذاشتن یکی از این رفتار هاست. چه بسیار بارها که کاربرانی مثلا روشنفکر و ایران دوست فراموش می کنند که احترام گذاشتن استثنا ندارد. باید به هر کس با هر نظری احترام گذاشت و نقد کردن به معنی فحش دادن و کنایه زدن و به تمسخر گرفتن نیست. درست است که حکومت کنونی ایران به نام دین ویرانی می کند ولی این دلیل نمی شود که هر دینداری حکومتی باشد و یا کسی حق داشته باشد خشم و عصبیت خود از حکومت را بر سر کسانی بکوبد که شخصا حق دارند بین (مراتب) دینداری و یا (مراتب) بی دینی هر کدام را که می خواهند برگزینند. در کدام مکتب سیاسی، انسانی و یا روانشناسی توهین به عقیده ی و مرام کسی رواست؟ می توان عقاید دیگران را نپذیرفت و یا نقد کرد ولی توهین و کنایه و برچسب زدن شایسته نیست. ناسزا گفتن یعنی چماق بدستی در کلام. تمسخر کردن یعنی گروه فشار بودن در سخن. واقعیت این است که هر کس چه مذهبی و چه غیر مذهبی گمان کند تمام حقیقت در دستان اوست و دیگران را گمراه، فاسد، جهنمی، کافر و ... یا احمق، خرافاتی، شیاد، واپسگرا، مرتجع و ... بداند و این ها را به زبان نیز بیاورد احترام به انسانیت را بلد نیست.

مثلا آنهایی که واقعا به اندیشه ی بهروزی ایران و بشریتند باید مشارکت کاربرانی همچون «حوزه» را غنیمت بشمارند و با گسترش فرهنگ گفت و گو و احترام فضای مناسبی برای فهم متقابل ایجاد کنند نه اینکه با به استهزاء گرفتن و کنایه زدن فضا را مسموم کنند و کاربرانی اینچنین را فراری دهند. به نظر شما طبیعی نیست که رانده شدگان و فحش شنیدگان رو به افراط بیاورند و تندرو شوند؟ من بسیاری از نظرات کاربر «حوزه» را نمی پسندم ولی گمان می کنم ایشان با تحمل بسیار بیشتر و رفتاری پسندیده تر از برخی از مخالفانش در گفتگوها شرکت می کند. گمانم با توجه به این که به نوعی تمام کاربران بالاترین جزو تحصیل کردگانند توقع این که بالاترین بتواند فرهنگ گفت و گو را بیشتر رواج دهد و احترام به عقیده ی و شخصیت افراد را گرامی بدارد توقع زیادی نباشد. ء

پی نوشت: یا مثلا این لینک. (با عنوان «هاشمی رفسنجانی در مرغداری» برای این عکس!) نتیجه ی این رفتار ها چیست؟ با این زبان به چه چیزی کمک می کنیم؟ء